از کمانداران خاص اندر زمان

شاعر : جامي

خواستي ناکرده زه چاچي کماناز کمانداران خاص اندر زمان
بانگ زه از گوشه‌ها برخاستيبي مدد آن را به زه آراستي
تا بن گوش‌اش کشيدي از نخستدست ماليدي بر آن چالاک و چست
رهسپر گشتي به هنجار نشانگاه بنهادي سه پر مرغي بر آن
بودي‌اش خط افق جاي نشستورگشادي تير پرتابي ز شست
از خط دور افق بيرون شديگرنه مانع سختي گردون شدي