اي رهائي ده هر بيهوشي!

شاعر : جامي

مهر بر لب نه هر خاموشي!اي رهائي ده هر بيهوشي!
به تمناي تو خاموشي مابه هواي تو سخن کوشي ما
لجه‌اي ژرف شود چشمه‌ي حرفگر تو در حرف نهي لطف شگرف
قرب تو مايه‌ي يکرنگي‌هابعد توست اصل همه تنگي‌ها
عندليبي‌ست خوش آهنگ از تودل جامي که بود تنگ از تو
نکهت‌اش از گل يکرنگي ده!بال پروازش ازين تنگي ده!
برهان از خود و از خلق، او را!دوز از تار فنا دلق، او را!
وز گمان هنرش باز رهان!عيبش از بي‌هنران سازنهان!
زيد اندر کنف فضل تو شادتا ز عيب و هنر خود آزاد