28 کيلو کاهش وزن در 100 روز


 

نويسنده:ندا احمدلو




 
ميزگرد هفته نامه «سلامت» درباره كاهش وزن آقاي داوود مرسومي با حضور دكتر سيدعلي كشاورز، متخصص تغذيه و رژيم درماني، دکتر احمدرضا جمشيدي، فوق تخصص روماتولوژي و دکتر احمد باقري‌مقدم، متخصص طب ورزشي
آقاي داوود مرسومي، متولد سال 1358، متأهل، دانشجوي مهندسي برق، با 128 کيلوگرم وزن و 179 سانتي‌متر قد، توانسته ظرف مدت 3 ماه و 10 روز 28 کيلوگرم از وزن‌اش را کم کند و بشود 100 کيلو. مزايا و معايب اين رژيم را از زبان خود آقاي مرسومي و کارشناسان بخوانيد.
داوود مرسومي جودوکاري که توانسته از 128 کيلو به 100 کيلو برسد، مي‌گويد:

ورزش حرفه‌اي را که کنار گذاشتم، چاق شدم!
 

آقاي مرسومي! چند کيلو بوديد که به دکتر کشاورز مراجعه کرديد؟
 

راستش، وقتي در پانزدهم بهمن ماه سال گذشته روي ترازو رفتم و ديدم که وزن‌ام به 128 کيلوگرم رسيده،‌ ترس از چاقي و عوارض متعدد آن به سراغ‌ام آمد و تصميم گرفتم براي لاغر شدن و رسيدن به وزن ايده‌آل، پيش يک متخصص تغذيه بروم. اين شد که به دکتر کشاورز مراجعه کردم و ايشان هم با رژيمي که براي‌ام ترتيب دادند، توانستند به من کمک کنند در 3 ماه و 10 روز، 28 کيلوگرم از وزن خودم را پايين بياورم و به 100 کيلوگرم برسم.

28 کيلو کاهش وزن براي اين مدت کوتاه، زياد نيست؟
 

خب، چرا. البته خود دکتر کشاورز هم با چنين کاهش وزني موافق نبودند اما من اصرار داشتم که هرچه سريع‌تر وزن‌ام را پايين بياورم و ايشان هم يک رژيم اصولي براي‌ام تجويز کردند.

با اين کاهش وزن ناگهاني مشکلي براي‌تان پيش نيامد؟
 

نه. حتي مشکلات قبلي‌ام هم برطرف شد.

چه مشکلاتي؟
 

راه رفتن و کار کردن براي‌ام سخت شده بود. وقتي به پياده‌روي مي‌رفتم، احساس مي‌کردم خيلي به زانوها و پاهايم فشار وارد مي‌شود. زانودرد خيلي اذيت‌ام مي‌کرد و کم‌کم داشتم به اين نتيجه مي‌رسيدم که نکند در حال ابتلا به آرتروز باشم. براي همين دوست داشتم زود لاغر شوم و دوباره سلامت‌‌ام را به دست بياورم. حالا که 28 کيلو از وزن‌ام کم شده احساس خوبي دارم. حس مي‌کنم سبک‌تر شده‌ام و راه رفتن براي‌ام مثل پرواز روي ابرها است. ديگر هنگام پياده‌روي و کار هم زانوهاي‌ام درد نمي‌گيرند.

دليل اصلي چاق شدن‌تان چه بود؟
 

من سال‌ها به صورت حرفه‌اي ورزش مي‌کردم. يعني حدود 12 سال در رشته جودو مشغول به فعاليت بودم اما بعد از ازدواج و به دليل برخي مشکلات و اينکه ديگر مسووليت يک زندگي بر دوش‌ام بود، مجبور شدم ورزش را کنار بگذارم. وقتي حرفه‌اي ورزش مي‌کردم، خورد و خوراک خوبي داشتم اما بعد از کنار گذاشتن ورزش، عادت پرخوري از سرم نيفتاد و فکر مي‌کنم همين، دليل چاقي‌ام شد.

ازدواج‌تان هم تأثيري در اضافه وزن‌تان داشت؟
 

نمي‌دانم، شايد! من يک سال و نيم بعد از ازدواج چاق شدم و شايد اين آرامش به وجود آمده در زندگي‌ام هم در چاق شدن من مؤثر بوده باشد اما فکر مي‌کنم کنار گذاشتن ورزش و پرخوري، نقش پررنگ‌تري در چاق شدن‌ام داشت.

گفتيد که پيش از رژيم آدم خوش‌خوراکي بوده‌ايد. پس بايد رژيم گرفتن براي‌تان خيلي سخت باشد. چه‌طور با آن کنار آمديد؟
 

اتفاقاً رژيم‌ام اصلاً سخت نبود. من در طول مدت رژيم اصلاً اذيت نشدم و گرسنگي هم نکشيدم. فقط اوايل کمي براي‌ام سخت بود اما بعد از مدت کوتاهي عادت کردم و هنوز هم دارم براساس آن رژيم پيش مي‌روم و ديگر سخت‌ام نيست.

مگر رژيم‌تان چطور بود؟
 

همه چيز مي‌خوردم اما به اندازه. ايشان تنها مصرف سرخ‌کردني‌ها، شيريني‌جات و چربي‌هاي مضر را براي‌ام ممنوع کردند و از من خواستند که بيشتر سبزيجات و غذاهاي آب‌پز بخورم. بنابراين تمام گروه‌هاي غذايي که براي حفظ سلامت‌ام لازم بودند به اندازه مناسب در سبد غذايي‌ام بود و به همين دليل من در اين مدت دچار هيچ مشکلي نشدم.

دارو يا مکملي هم براي‌تان تجويز شد؟
 

بله. دکتر در اوايل کار برخي داروها را براي کم شدن اشتهاي‌ام به من دادند و خوردن بعضي مکمل‌هاي پروتئيني را هم براي‌ام مناسب دانستند.

حالا که جودو را کنار گذاشته‌ايد، ورزش ديگري هم نمي‌کنيد؟
 

به صورت حرفه‌اي و مداوم که نه، اما دکتر کشاورز 30 دقيقه ورزش و پياده‌روي روزانه را جزو رژيم‌ام قرار داده‌اند که حتما آن را هر روز انجام مي‌دهم.

سابقه چاقي در خانواده‌تان داشتيد؟
 

بله. تقريباً همه ما استعداد چاق شدن داريم و مادر و برادرم هم که اضافه وزن دارند، شايد با لاغر شدن من تشويق شوند که وزن‌شان را پايين بياورند تا سلامت‌شان به خطر نيفتد!

حالا قرار است اين رژيم‌تان تا کي ادامه داشته باشد؟
 

تا وقتي که به وزن ايده‌آل خودم، يعني 83 کيلوگرم، برسم. من اصلاً با رژيم مشکلي ندارم و فکر مي‌کنم که چون انگيزه‌ام بالاست، خيلي زود به وزن دلخواه‌ام مي‌رسم و آن موقع تمام تلاش‌ام را هم خواهم کرد که در آن وزن باقي بمانم.

نگاه اول/ دکتر سيد علي کشاورز که رژيم آقاي مرسومي را براي هر کسي مناسب نمي‌داند، مي‌گويد:
 

ازدواج به دو دليل چاق‌تان مي‌کند!
 

آقاي دکتر! داوود مرسومي وزن زيادي را در مدت کوتاهي کم کرده. درصد برگشت‌پذيري اين کاهش ناگهاني وزن نمي‌تواند بالا باشد؟
 

ببينيد، معمولاً افرادي که وزن‌شان بالاست و تصميم مي‌گيرند که لاغر شوند، اصرار زيادي دارند که هرچه سريع‌تر وزن خود را پايين بياورند مانند همين آقاي مرسومي. خود من هم در ابتدا با اينکه ايشان اين‌قدر وزن‌شان را کم کنند موافق نبودم اما وقتي که او خيلي اصرار کرد و گفت که مي‌تواند اين کار را انجام دهد، من هم پذيرفتم و يک رژيم 1500 کالري براي‌اش چيدم تا مشکلي هم سر راه‌اش قرار نگيرد. به طور کلي کاهش وزن‌هاي ناگهاني چندان مورد پسند من نيست و احتمال برگشت‌پذير بودن‌شان هم زياد است. ولي اين احتمال مي‌تواند با ميل و انگيزه خود فرد و مشورت او با يک متخصص پيش از هر اقدامي کم‌رنگ‌تر شود. اگر افراد تحت نظر متخصص و به صورت اصولي وزن‌شان را کم کنند، امکان برگشت وزن در آنها هم کمتر مي‌شود.

ولي پايداري وزن در اين نوع کاهش وزن‌ کمتر است. نه؟
 

بله. هرچه وزن آرام‌تر کم شود، پايداري بيشتري هم خواهد داشت و نگراني فرد هم براي دوباره چاق شدن‌اش کمتر خواهد بود.

دليل تجويز مکمل‌هاي غذايي براي ايشان چه بوده؟
 

همان‌طور که گفتم، من يک رژيم 1500 کالري به ايشان دادم که بتواند کليه نيازهاي اساسي بدن‌‌اش را تأمين کند. در کنار اين رژيم از دو مکمل فيبر و پروتئين هم براي او استفاده کردم. مکمل فيبري 40 درصد که از سبوس گندم و جو بود و انرژي زيادي نداشت ولي در عوض خوردن‌اش باعث مي‌شد که حجم معده او پر شود و اشتهاي‌اش پايين بيايد. خوردن مکمل پروتئيني 35 درصد هم باعث مي‌شد که آقاي مرسومي براي مدت زمان بيشتري سير بماند و به سمت خوراکي‌هاي پرکالري کشيده نشود. در اين محصولات معمولا چربي ناچيزي وجود دارد و آنها انرژي کم و سيري بالايي به مصرف‌کنندگان‌شان مي‌دهند و باعث مي‌شوند که فرد در طول رژيم مدام احساس ضعف و گرسنگي نکند و در نتيجه رژيم‌اش را کنار نگذارد.

پس به همين خاطر، آقاي مرسومي گفتند که در اين رژيم اصلا گرسنگي نکشيدند؟
 

بله. ضمن اينکه من انواع ميوه‌ها را هم به اندازه کافي در رژيم او گنجانده بودم و کار و فعاليت روزانه‌اش را هم در نظر گرفتم. به عقيده بنده، رژيم اصولي رژيمي است که فرد در آن احساس گرسنگي و آزار نکند.

30 دقيقه ورزش روزانه براي داوود مرسومي لازم بود؟
 

صددرصد! 30 دقيقه ورزش کردن حداقل مدتي بود که من به او پيشنهاد کردم. به اعتقاد من، کم شدن وزن، ميسر نمي‌شود مگر اينکه فرد در کنار رژيم غذايي‌اش فعاليت‌هاي مختلف هوازي مانند پياده‌روي يا شنا کردن را هم انجام دهد. طول مدت اين ورزش‌ها هم به وقت فرد بستگي دارد. من به آقاي مرسومي گفتم که اگر مي‌تواند روزي 2 تا 3 ساعت ورزش هوازي انجام دهد اما همان‌طور که در شرح حال ايشان خوانديد، او هم دانشجو است، هم سر کار مي‌رود و هم بايد به اوضاع خانه‌اش رسيدگي کند. بنابراين همين نيم ساعت ورزش روزانه 0مداوم هم براي‌اش خوب و مؤثر خواهد بود.

آقاي مرسومي ‌گفتند که بايد حدود 15کيلوي ديگر لاغر شوند تا به وزن ايده‌آل خود برسند. آيا ادامه مسير کاهش وزن او با همين سرعت طي خواهد شد؟
 

خير. توصيه من به او اين بود که ادامه راه را کمي ملايم‌تر سپري کند چون هرچه سرعت کاهش وزن کمتر باشد، دستگاه گوارش هم راحت‌تر مي‌تواند با شرايط به وجود آمده کنار بيايد و اين‌طوري به نفع فرد است. در ضمن، اگر داوود مرسومي با سرعت کمتري اين مقدار از وزن‌اش را کم کند، شانس بيشتري براي پايداري وزن خود به دست خواهد آورد.

آقاي دکتر! ايشان احساس مي‌کند که کنار گذاشتن ورزشي که به صورت حرفه‌اي انجام مي‌داده، مهم‌ترين دليل چاق شدن‌اش بوده است. شما اين را قبول داريد؟
 

بله. متأسفانه اضافه وزن و چاقي مشکل بيشتر ورزشکاران حرفه‌اي است که پس از مدتي بنا به هر دليلي دست از ورزش کردن مي‌کشند. ترک کردن ورزش در آنها به معناي کم شدن فعاليت فيزيکي منظم بدن‌شان است و با کم و محدود شدن اين‌گونه فعاليت‌ها، آنها بايد حجم کالري دريافتي روزانه‌شان را از طريق خوردن غذا هم کم کنند که بيشتر ورزشکاران اين امر را ناديده مي‌گيرند و بنابراين بعد از مدت کوتاهي که از ميادين ورزشي دور ماندند، وزن‌شان بالا مي‌رود.

راه رهايي افرادي مثل آقاي مرسومي از اين نوع چاقي‌ها چيست؟
 

اينکه بعد از کنار گذاشتن ورزش حرفه‌اي، حداقل پياده‌روي و نرمش‌هاي سبک روزانه را کنار نگذارند و حجم غذاي‌شان را هم پايين بياورند و غذاهاي پرحجم و کم‌کالري مثل سالاد بدون سس يا سبزيجات بخارپز شده را در رژيم غذايي‌شان بگنجانند. ضمن اينکه مصرف مواد غذايي پرکالري مثل نان، برنج، شيريني‌جات و چربي‌هاي مضر را هم به حداقل برسانند.

ايشان مي‌گويند که بيشتر اعضاي خانواده‌شان استعداد چاقي دارند. آيا چاقي هم مي‌تواند ارثي و ژنتيکي باشد؟
 

البته که مي‌تواند! عامل حدود 40 درصد از چاقي‌ها وراثت است و 60 درصد هم عوامل بيروني و محيط اطراف و تغذيه نادرست باعث چاق شدن افراد مي‌شود. ما مي‌توانيم عوامل محيطي يا سبک زندگي افراد چاق را اصلاح کنيم اما متأسفانه گريزي از وراثت در چاقي وجود ندارد.

خيلي از زوج‌هاي جوان از چاق شدن پس از ازدواج شکايت دارند! واقعاً چه رازي پشت پرده اين اضافه وزن بعد از تأهل وجود دارد؟
 

راست‌اش را بخواهيد ازدواج به دو دليل مي‌تواند افراد را چاق کند؛ اول اينکه يک آرامش نسبي در زندگي طرفين، بعد از ازدواج به وجود مي‌آيد که همين آرامش رواني مي‌تواند چه زن و چه مرد را دچار اضافه وزن کند و دوم اينکه افراد مجرد تقريباً نظمي در زندگي‌شان ندارند و هرجا هرچيزي و در هر ساعتي که دم دست‌شان باشد مي‌خورند و بخور و نخور براي آنها اولويتي در زندگي ندارد. در حالي که وقتي همين افراد مجرد ازدواج مي‌کنند و صاحب خانواده مي‌شوند، ديگر همه کارهاي‌شان از جمله خوردن غذا با نظم و برنامه صورت مي‌گيرد و اين هم مي‌تواند عامل ديگري براي چاق شدن آنها محسوب شود.

توصيه آخرتان به افرادي که دوست دارند مانند آقاي مرسومي خيلي زود وزن‌شان را پايين بياورند چيست؟
 

به‌‌رغم اينکه من به خواست و اصرار زياد خود داوود مرسومي برنامه‌اي براي لاغر شدن او در کوتاه‌مدت چيدم ولي به هيچ عنوان اين روش کاهش وزن را به ديگران توصيه نمي‌کنم. نظر شخصي بنده به عنوان يک متخصص تغذيه و رژيم‌درماني اين است که هرچه کاهش وزن ملايم‌تر و متعادل‌تر باشد، امکان پايداري‌اش هم بيشتر خواهد بود.

نگاه دوم/ دکتر احمدرضا جمشيدي/ فوق تخصص روماتولوژي عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشکي تهران
 

10درصد کاهش وزن = 50 درصد کاهش آرتروز
 

يکي از فاکتورهاي خطرساز براي ابتلا به آرتروز، وزن زياد است و اگر فردي مبتلا به آرتروز پيشرفته باشد علايم و درد بيماري‌ با بالا رفتن وزن‌اش تشديد خواهد شد اما اين حرف‌ها به معني اين نيست که تنها افراد چاق آرتروز زانو مي‌گيرند و آنهايي که لاغر هستند مي‌توانند مطمئن باشند که اين بيماري به سراغ‌شان نخواهد آمد. آرتروز مي‌تواند علاوه بر چاقي به دليل پيري غضروف‌ها هم به وجود بيايد. وقتي که مفصل زانو وزن زيادي را تحمل مي‌کند يا در اثر افزايش سن به مرور ساييده مي‌شود و از بين مي‌رود، فرد به آرتروز مبتلا مي‌شود و درد ناشي از اين بيماري هم بستگي به کاري دارد که او روزانه از اين مفصل‌اش مي‌کشد. مثلا آقاي مرسومي وقتي که چاق‌تر بوده هنگام کار و پياده‌روي بيشتر احساس زانودرد مي‌کرده و اين شدت درد به خاطر فشار ناشي از وزني بوده که به مفاصل زانوان‌اش تحميل مي‌شده است و او بعد از لاغر شدن ديگر مشکل زانودرد نداشته چون يکي از عوامل ابتلا به آرتروز يعني چاقي را در خودش از بين برده است.
به طور کلي اگر همه افرادي که اضافه‌وزن دارند، بتوانند 10 درصد از وزن بدن‌شان را کم کنند، مي‌توانند خطر و درد ناشي از ابتلا به آرتروز را تا 50 درصد در خودشان پايين بياورند و به همين سادگي بر اين بيماري و دردي که فکر مي‌کنند درماني ندارد و بايد آن را تحمل کنند غلبه نمايند. از طرفي وقتي که تحرک افراد کم مي‌شود، وزن آنها هم بالا مي‌رود مانند آقاي داوود مرسومي که ورزش را کنار گذاشت و چاق شد. افزايش وزن هم کم‌تحرکي را در پي دارد و اين چرخه معيوب اضافه‌وزن و کم‌تحرکي در يک فرد چاق، مدام تکرار خواهد شد و تا وقتي که او خودش نخواهد نمي‌تواند اين چرخه مشکل‌آفرين را متوقف کند. افراد کم‌تحرک، افسرده هم مي‌شوند و اين افسردگي، پرخوري و چاقي را براي‌شان به همراه دارد.
پس اگر احساس کرديد که وزن‌تان در حال افزايش است، فعاليت‌هاي بدني خود را زياد کنيد تا دچار چاقي و آرتروز زانو نشويد. اگر هم که زانودرد گرفتيد، ورزش‌هايي مثل دوچرخه‌سواري يا دويدن روي سطوح شيب‌دار را انجام ندهيد و در عوض روي سطوح صاف بدويد و ساير ورزش‌هاي هوازي را انجام دهيد.

نگاه سوم/ دکتر احمد باقري‌مقدم/ متخصص طب ورزشي
 

برويد سراغ ورزش‌هاي هوازي!
 

همان‌طور که در گفتگوي آقاي داوود مرسومي خوانديد، ايشان دليل چاق شدن خود را کنار گذاشتن ورزش حرفه‌اي خود عنوان کردند که اين ادعاي او مي‌تواند تا حدودي درست باشد. مي‌گويم تا حدودي چون کنار گذاشتن ورزش نمي‌تواند به تنهايي عامل اصلي چاق شدن افراد باشد و اگر فردي مثل آقاي مرسومي سبک زندگي‌اش را بعد از رها کردن جودو تغيير مي‌داد و سعي مي‌کرد که با توجه به شرايط به‌ وجود آمده شيوه خورد و‌خوراک‌اش را عوض کند، ديگر مجبور نبود که با اضافه‌وزن دست و پنجه نرم کند. در هر صورت توصيه من به افرادي که مانند بيمار ما، بعد از مدت‌ها فعاليت حرفه‌اي، از ورزش کردن به هر دليلي دست کشيده‌اند اين است که به منظور پيشگيري از اضافه‌وزن و عوارض آن، ورزش‌هاي هوازي مانند دويدن روزانه را انجام دهند.
اين عزيزان اگر روزي تنها يکي، دو ساعت را به خود و سلامت‌شان اختصاص دهند، مي‌توانند به پياده‌روي بروند يا دوچرخه‌سواري کنند. البته اگر مثل آقاي مرسومي زانودرد نداشته باشند! اين را هم بگويم که دويدن و راه رفتن به صورت تند است که مي‌تواند ضربان قلب را افزايش دهد و براي بدن مفيد باشد. بنابراين اگر تصميم گرفتيد که راه برويد، قدم نزنيد، تندتند راه برويد. در ضمن اگر شما هم مانند آقاي مرسومي متأهل هستيد، مي‌توانيد عصرهاي تابستان را با خانواده‌تان به پارک نزديک منزل خود برويد و خانوادگي ورزش کنيد و اين‌طوري هم سلامت جسمي و هم سلامت رواني‌تان را تضمين كنيد.
نکته ديگر اينکه افرادي که حرفه‌اي ورزش مي‌کنند، بعد از کنار گذاشتن آن از نظر رواني دچار استرس و تنش‌هاي عصبي مي‌شوند و کمي طول مي‌کشد تا بتوانند خودشان را با شرايط جديد وفق دهند. حالا اگر اين افراد مثل آقاي مرسومي استعداد خانوادگي چاق شدن هم داشته باشند که ديگر ابتلاي‌شان به اضافه‌وزن دور از ذهن نخواهد بود. اين افراد بايد بعد از کنار گذاشتن ورزش، با مشورت با يک متخصص تغذيه ميزان کالري دريافتي خود را از طريق خوردن غذا کاهش دهند و آن را با فعاليت‌هاي روزانه‌شان هماهنگ سازند و فعاليت‌هايي مثل پياده‌روي طولاني‌مدت را هم فراموش نکنند.

نگاه چهارم/ دکتر محمدرضا خدايي/ عضو هيات علمي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي
 

تنظيم وزن از کاهش وزن مهم‌تر است
 

چاق شدن آقاي مرسومي پس از ازدواج، مورد شايعي است که فقط مختص ايشان نيست. به نظر من، به عنوان يک متخصص روان‌پزشک، بيماري اعصاب و روان براي ايشان مطرح نيست. بلکه مشکل ايشان به تغيير در سبک زندگي، عدم مديريت و رعايت‌ مهارت‌هاي زندگي برمي‌گردد.وقتي سبک زندگي‌ فرد عوض مي‌شود و از يک مرحله زندگي وارد مرحله ديگري مي‌شود ممکن است احساس کند که بايد گذشته خود را به طور کلي عوض کند يا اينکه توانايي مديريت برنامه‌ زندگي خود را ندارد. در حالي که يکي از مهم‌ترين مسايلي که ما عنوان مي‌کنيم، مديريت زندگي و يادگيري مهارت‌هاي آن است که اين مديريت مي‌تواند شامل مديريت زمان، برنامه‌ريزي و تصميم‌گيري باشد.
فردي که ازدواج کرده با توجه به تغيير در سبک زندگي، اولويت‌هايش عوض مي‌شود. در درجه اول همه فعاليت‌ها به سمت کار و احساس مسووليت براي تامين مخارج زندگي، وقت گذاشتن براي زندگي و... مي‌رود.
در درجه دوم، روش تغذيه‌اش تغيير مي‌کند. يعني فردي که ممکن است گاهي وقت‌ها خارج از خانه غذا بخورد بعد از ازدواج خود را موظف به حضور در خانه مي‌بيند. اين عامل باعث مي‌شود که فرد تغذيه بيشتر و فعاليت بدني کمتري داشته باشد.
هرچند که اين عمل پسنديده‌اي است، اما به نظر مي‌رسد همه چيز مديريت نشده است. در واقع اولويت‌بندي براي زندگي انجام نشده است. اگر فرد به صورت کوتاه‌مدت همه انرژي خود را صرف کار کردن کرده و ورزش و تغذيه سالم را رها کند، دچار عوارضي مي‌شود که بعدها به طور غيرمستقيم روي سبک زندگي وي تاثير مي‌گذارد. افزايش وزن زياد، کم‌تحرکي و عدم برنامه‌ريزي در مديريت تغذيه، فرد را دچار برخي بيماري‌ها از جمله بيماري‌هاي قلبي و افزايش فشارخون و... مي‌کند که روي سلامت جسمي او و به تبع آن روي سلامت روان خانواده‌اش تاثير مي‌گذارد.
توصيه بنده به امثال داوود مرسومي اين است که حتما اولويت‌ها را مشخص کنيد و زماني را براي سلامتي خود بگذاريد. ورزش را جزو سبد زندگي حساب کنيد نه جزو تفريح و فوق برنامه.
از آنجا که ورزش عامل سلامتي است و باعث سلامتي روح و جسم فرد و خانواده‌اش مي‌شود، افراد مي‌توانند ساير اعضاي خانواده‌شان را نيز درگير اين تفريح سالم کنند. يعني مثلا يک يا دو ساعت از وقت خود را در طول هفته صرف ورزش ‌کند. براي اينکه احساس مسووليت‌پذيري و توجه به خانواده زير سوال نرود، فرد مي‌تواند در کنار خانواده به فعاليت‌هايي همچون شنا يا کوهنوردي بپردازد که باعث تقويت جسم، کاهش وزن و همچنين باعث تنظيم وزن مي‌شود.
به ياد داشته باشيم که همه چيز کاهش وزن نيست بلکه با توجه به قد و توان جسمي و روحي، تنظيم وزن مهم است.
اگر فرد اين رويه را در پيش گيرد و ورزش جزو سبد زندگي وي باشد، کم‌کم سبک زندگي قبلي (تجرد) وارد سبک زندگي تاهل مي‌شود و با مديريت و برنامه‌ريزي درست براي زندگي، کار، تغذيه و تفريح و جايگاهي خاص براي هر کدام از آنها قايل شدن، مطمئنا از اين وضعيت خارج شده يا حداقل جلوي افزايش وزن گرفته مي‌شود.
گفتني است اين برنامه‌ريزي‌ها باعث نشاط خانواده مي‌شود. در غير اين صورت اعتماد به نفس فرد کاهش مي‌يابد و نگرش فرد نسبت به جسم خودش عوض مي‌شود و از طرفي فرد دچار افسردگي و گاهي بيماري‌هاي روحي و رواني مي‌شود که سردسته آنها اضطراب و افسردگي است.
منبع: www.salamat.com