روز دانش به ازين بايستي

شاعر : خاقاني

آسمان مرد گزين بايستيروز دانش به ازين بايستي
چشم ناآمده بين بايستيرفته چون رفت طلب نتوان کرد
داور پيش نشين بايستيپيش‌گاه ستم عالم را
دهر غدار امين بايستيکيسه‌ي عمر سپرديم به دهر
فلکم زير نگين بايستيگر به اندازه‌ي همت طلبم
هستي سايه يقين بايستيسايه‌اي ماند ز من، من غلطم
سايه باري به زمين بايستيناله گر سوي فلک رفت رواست
صيد را شير عرين بايستينيست صيادي و عالم پر صيد
کار گيتي به از اين بايستيکار خاقاني هم به بتر است