دل‌هاي ما قرارگه درد کرده‌اند

شاعر : خاقاني

دار القرار بر دل ما سرد کرده‌انددل‌هاي ما قرارگه درد کرده‌اند
رخسار ما چو نرگس نو زرد کرده‌انداين صد هزار نرگسه بر سقف اين حصار
جان‌هاي ما نتيجه‌ي گوگرد کرده‌انددر پيش آتشي که ز سنگ قضا جهد
رخسار روزگار پر از گرد کرده‌اندخورشيد در نقاب عدمد شد ز شرم آنک
سيمرغ را چو شب پره شب‌گرد کرده‌اندو آنک پديد خويي خورشيد گم شده
صد خار را موکل يک ورد کرده‌انددر باغ عهد جاي تماشا نماند از آنک
دلها خراب زلزله‌ي درد کرده‌انددردا که تا سواد خراسان خراب گشت
در چاردار ملک چه ناورد کرده‌انديارب که ديو مردم اين هفت‌دار حرب
اي بس دلا که هاويه پرورد کرده‌انداز غبن آن جهان که چو آن هشت خلد بود
راهش کنون چو ششدره‌ي نرد کرده‌اندگر بود چار شهر خراسان حرم مثال
کردند ترک‌تاز و نه در خورد کرده‌انداصحاب فيل بين که به پيرامن حرم
کاصحاب فيل هرچه توان کرد کرده‌اندهان اي سپاه طير ابابيل زينهار
کز کيمياي عافيتش فرد کرده‌اندخاقانيا خزينه‌ي گيتي به جو مخر