روز و شب معتکف گوشه محراب چراست

شاعر : خواجوي کرماني

نرگس مست تو چون فتنه ازو بيدارستروز و شب معتکف گوشه محراب چراست
مگر از خط سياه تو غباري داردهمچو بخت من دل سوخته در خواب چراست
جزع خون‌خوار تو گر خون دلم مي‌ريزدورنه هندوي رسن باز تو در تاب چراست
از درم گر تو بر آني که براني سهلستمردم ديده‌ي من غرقه‌ي خوناب چراست
دلبرا سنبل هندوي تودر تاب چراستاين همه جور تو با خواجو ازين باب چراست
چشم جادوي تو کز باده‌ي سحرست خرابزين صفت نرگس سيراب تو بيخواب چراست