رخت خورشيد را يات جمالست

شاعر : خواجوي کرماني

خطت تفسير آيات کمالسترخت خورشيد را يات جمالست
چرا پيوسته ابرويت هلالستهلال ارزانکه هر مه بدر گردد
اگر خوابم بچشم آيد خيالستخيالت بسکه مي‌آيد بچشمم
کسي کو برلب آب زلالستچو داند حال او کز تشنگي مرد
که بلبل در قفس بي پر و بالستبگو اي باغبان با باد شبگير
شميم روضه يا باد شمالستنسيم نافه يا بوي عبيرست
ميان ليلي و مجنون وصالستمقيم ار بنگري در عالم جان
بمعني با تو ما را اتصالستاگر در عالم صورت فراقست
نه آخر خون مسکينان حلالستچرا وصل تو برخواجو حرامست