از صومعه پيري بخرابات درآمد

شاعر : خواجوي کرماني

با باده پرستان بمناجات درآمداز صومعه پيري بخرابات درآمد
در دير مغان رفت و بطاعات درآمدتجديد وضو کرد بجام مي و سرمست
از نفي برون رفت و باثبات درآمدهر کس که ز اسرار خرابات خبرداشت
درد دلش از راه مداوات درآمداين طرفه که هر کو بگذشت از سر درمان
بشتاب که هنگام عبادات درآمدايدل چو در بتکده در کعبه‌گشودند
همچو خضر آنکس که بظلمات درآمدفارغ بنشست از طلب چشمه‌ي حيوان
با مرغ صراحي بمقالات درآمدمطرب چو خروس سحري نغمه برآورد
جان با لب لعلش بمراعات درآمددل در غم عشقش بخرافات درافتاد
در حال که خواجو بخرابات درآمدمستان خرابش بدر دير کشيدند