عارض ترکان نگر در چين جعد مشک فام

شاعر : خواجوي کرماني

تا جمال حور مقصورات بيني في الخيامعارض ترکان نگر در چين جعد مشک فام
مي‌دهد جانرا پيام از روضه‌ي دارالسلامباده پيش آور که هردم باد عنبر بوي صبح
باد شبگيري برآمد باده در ده اي غلاممشعل خورشيد فروزان شمع برگير اي نديم
کافتاب خاوري تشريف داد از راه بامماه مطرب گو بزير و بم در آور ساز را
جامه‌ي جانرا نمازي کن بب چشم جامتا ترا در پيش بت رويان درست آيد نماز
کافر مکي چه داند حرمت بيت الحرامعزت دير مغان از ساکن مسجد مجوي
ننگ باشد در ره مشتاق ترس از ننگ و نامعار باشد در طريق عشق بيم از فخر و عار
مرغ وحشي از هواي دانه مي‌افتد به داممن ببوي خال مشکين تو گشتم پاي بند
رو بنا کامي رضا ده تا رسانندت بکامکام دل خواجو بساني نمي‌آيد بدست