ما نواي خويش را در بينوائي يافتيم

شاعر : خواجوي کرماني

فخر بر شاهان عالم در گدائي يافتيمما نواي خويش را در بينوائي يافتيم
در جوار قرب جانان آشنائي يافتيمز آشنا بيگانه گشتيم از جهان و جان غريب
لاجرم بر پادشاهان پادشائي يافتيمسالها بانگ گدائي بر در دلها زديم
تا کنون از صبح وصلش روشنائي يافتيماي بسا شب کاندرين اميد روز آورده‌ايم
زهد و تقوي را خلاف پارسائي يافتيمترک دنيي گير و عقبي زانکه در عين اليقين
هر دو عالم روشن از نور خدائي يافتيمچون ازين ظلمت سراي خاکدان بيرون شديم
از چهار و پنج و هفت و شش جدائي يافتيمسالکان راه حق را در بيابان فنا
هر زمان توقيع قدر کبريائي يافتيماز جناب بارگاه مالک ملک وجود
کافري را برتر از زهد ريائي يافتيمکفر و دين يکسان شمر خواجو که در لوح بيان