متناسبند و موزون حرکات دلفريبت

شاعر : سعدي

متوجه است با ما سخنان بي حسيبتمتناسبند و موزون حرکات دلفريبت
مگر آدمي نباشد که برنجد از عتيبتچو نمي‌توان صبوري ستمت کشم ضروري
و گرم تو سيل باشي نگريزم از نشيبتاگرم تو خصم باشي نروم ز پيش تيرت
متحيرم در اوصاف جمال و روي و زيبتبه قياس درنگنجي و به وصف درنيايي
نه چنان که بنده باشم همه عمر در رکيبتاگرم برآورد بخت به تخت پادشاهي
مگر او نديده باشد رخ پارسافريبتعجب از کسي در اين شهر که پارسا بماند
به درآي اگر نه آتش بزنيم در حجيبتتو برون خبر نداري که چه مي‌رود ز عشقت
چه کنم به دست کوته که نمي‌رسد به سيبتتو درخت خوب منظر همه ميوه‌اي وليکن
که چه شب گذشت بر منتظران ناشکيبتتو شبي در انتظاري ننشسته‌اي چه داني
بگذر که جان سعدي بگداخت از نهيبتتو خود اي شب جدايي چه شبي بدين درازي