دلم دل از هوس يار بر نمي‌گيرد

شاعر : سعدي

طريق مردم هشيار بر نمي‌گيرددلم دل از هوس يار بر نمي‌گيرد
که جان من دل از اين کار بر نمي‌گيردبلاي عشق خدايا ز جان ما برگير
که پرده از سر اسرار بر نمي‌گيردهمي‌گدازم و مي‌سازم و شکيباييست
جفاي يار به سربار بر نمي‌گيردوجود خسته من زير بار جور فلک
چو بار غم ز دل يار بر نمي‌گيردرواست گر نکند يار دعوي ياري
گرم ز دست به يک بار بر نمي‌گيردچه باشد ار به وفا دست گيردم يک بار
طمع از وعده ديدار بر نمي‌گيردبسوخت سعدي در دوزخ فراق و هنوز