تا حال منت خبر نباشد

شاعر : سعدي

در کار منت نظر نباشدتا حال منت خبر نباشد
ديگر چه کنيم اگر نباشدتا قوت صبر بود کرديم
در شهر شما مگر نباشدآيين وفا و مهرباني در
تا مشغله و خطر نباشدگويند نظر چرا نبستي
با تير قضا سپر نباشداي خواجه برو که جهد انسان
وقتي برود که سر نباشداين شور که در سرست ما را
کز کوي تو ره به درنباشدبيچاره کجا رود گرفتار
در روي زمين دگر نباشدچون روي تو دلفريب و دلبند
در مصر چنين شکر نباشددر پارس چنين نمک نديدم
جان از تو عزيزتر نباشدگر حکم کني به جان سعدي