خبرداري از خسروان عجم

شاعر : سعدي

که کردند بر زيردستان ستم؟خبرداري از خسروان عجم
نه آن ظلم بر روستايي بماندنه آن شوکت و پادشايي بماند
جهان ماند و او با مظالم برفتخطابين که بر دست ظالم برفت
که در سايه‌ي عرش دارد مقرخنک روز محشر تن دادگر
دهد خسروي عادل و نيک رايبه قومي که نيکي پسندد خداي
کند ملک در پنجه‌ي ظالميچو خواهد که ويران شود عالمي
که خشم خدايست بيدادگرسگالند از او نيکمردان حذر
که زايل شود نعمت ناسپاسبزرگي از او دان و منت شناس
به مالي و ملکي رسي بي زوالاگر شکر کردي بر اين ملک و مال
پس از پادشاهي گدايي کنيوگر جور در پادشايي کني
چو باشد ضعيف از قوي بارکشحرام است بر پادشه خواب خوش
که سلطان شبان است و عامي گلهميازار عامي به يک خردله
شبان نيست، گرگ است، فرياد از اوچو پرخاش بينند و بيداد از او
که با زيردستان جفا، پيشه کردبد انجام رفت و بد انديشه کرد
بماند بر او سالها نام بدبسستي و سختي بر اين بگذرد
نکوباش تا بد نگويد کستنخواهي که نفرين کنند از پست