نکوکار مردم نباشد بدش
شاعر : سعدي
نورزد کسي بد که نيک افتدش | | نکوکار مردم نباشد بدش | چو کژدم که با خانه کمتر رود | | شر انگيز هم در سر شر رود | چنين جوهر و سنگ خارا يکي است | | اگر نفع کس در نهاد تو نيست | که نفع است در آهن و سنگ و روي | | غلط گفتم اي يار شايسته خوي | که بروي فضيلت بود سنگ را | | چنين آدمي مرده به ننگ را | که دد ز آدمي زادهي بد به است | | نه هر آدمي زاده از دد به است | نه انسان که در مردم افتد چو دد | | به است از دد انسان صاحب خرد | کدامش فضيلت بود بر دواب؟ | | چو انسان نداند بجز خورد و خواب | پياده برد زو به رفتن گرو | | سوار نگون بخت بي راه رو | کز او خرمن کام دل برنداشت | | کسي دانهي نيکمردي نکاشت | که بدمرد را نيکي آمد به پيش | | نه هرگز شنيديم در عمر خويش | |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}