دلاور که باري تهور نمود

شاعر : سعدي

ببايد به مقدارش اندر فزوددلاور که باري تهور نمود
ندارد ز پيکار يأجوج باککه بار دگر دل نهد بر هلاک
که در حالت سختي آيد به کارسپاهي در آسودگي خوش بدار
نه آنگه که دشمن فرو کوفت کوسکنون دست مردان جنگي ببوس
چرا روز هيجا نهد دل به مرگ؟سپاهي که کارش نباشد به برگ
به لشکر نگه دار و لشکر به مالنواحي ملک از کف بدسگال
چو لشکر دل آسوده باشند و سيرملک را بود بر عدو دست، چير
نه انصاف باشد که سختي بردبهاي سر خويشتن مي‌خورد
دريغ آيدش دست بردن به تيغچو دارند گنج از سپاهي دريغ
که دستش تهي باشد و کار، زار؟چه مردي کند در صف کارزار