اگر هوشمندي به معني گراي

شاعر : سعدي

که معني بماند ز صورت بجاياگر هوشمندي به معني گراي
به صورت درش هيچ معني نبودکه را دانش وجود و تقوي نبود
که خسبند از او مردم آسوده دلکسي خسبد آسوده در زير گل
به مرده نپردازد از حرص خويشغم خويش در زندگي خور که خويش
که بعد از تو بيرون ز فرمان تستزر و نعمت اکنون بده کان تست
پراگندگان را ز خاطر مهلنخواهي که باشي پراگنده دل
که فردا کليدش نه در دست تستپريشان کن امروز گنجينه چست
که شفقت نيايد ز فرزند و زنتو با خود ببر توشه خويشتن
که با خود نصيبي به عقبي بردکسي گوي دولت ز دنيا برد
نخارد کس اندر جهان پشت منبه غمخوارگي چون سرانگشت من
که فردا به دندان بري پشت دستمکن، بر کف دست نه هرچه هست
که ستر خدايت بود پرده پوشبه پوشيدن ستر درويش کوش
مبادا که گردي به درها غريبمگردان غريب از درت بي نصيب
که ترسد که محتاج گردد به غيربزرگي رساند به محتاج خير
که روزي دلي خسته باشي مگربه حال دل خستگان در نگر
ز روز فروماندگي ياد کندرون فروماندگان شاد کن
به شکرانه خواهنده از در مراننه خواهنده‌اي بر در ديگران