جواني ز ناسازگاري جفت

شاعر : سعدي

بر پيرمردي بناليد و گفتجواني ز ناسازگاري جفت
چنان مي‌برم کسيا سنگ زيرگران باري از دست اين خصم چير
کس از صبر کردن نگردد خجلبه سختي بنه گفتش، اي خواجه، دل
چرا سنگ زيرين نباشي به روز؟به شب سنگ بالايي اي خانه سوز
روا باشد ار بار خارش کشيچو از گلبني ديده باشي خوشي
تحمل کن آنگه که خارش خوريدرختي که پيوسته بارش خوري