عشقبازي چيست سر در پاي جانان باختن

شاعر : سعدي

با سر اندر کوي دلبر عشق نتوان باختنعشقبازي چيست سر در پاي جانان باختن
توبه کارم توبه کار از عشق پنهان باختنآتشم در جان گرفت از عود خلوت سوختن
بيش ازين در خانه نتوان گوي و چوگان باختناسب در ميدان رسوايي جهانم مردوار
بر بساط نرد درد اول ندب جان باختنپاکبازان طريقت را صفت داني که چيست
عاشقي در ششدر لا، کفر و ايمان باختنزاهدي بر باد الا، مال و منصب دادنست
هر هوسناکي نداند جام و سندان باختنبر کفي جام شريعت بر کفي سندان عشق
رو تماشا کن که نتواني چو ايشان باختنسعديا شطرنج ره مردان خلوت باختند