برگ تحويل مي‌کند رمضان

شاعر : سعدي

بار توديع بر دل اخوانبرگ تحويل مي‌کند رمضان
دير ننشست نازنين مهمانيار ناديده سير، زود برفت
فارق‌الخل عشرة الخلانغادر الحب صحبةالاحباب
و علک السلام يا رمضانماه فرخنده، روي برپيچيد
مجلس ذکر و محفل قرآنالوداع اي زمان طاعت و خير
نفس در بند و ديو در زندانمهر فرمان ايزدي بر لب
بس بگردد به گونه گونه جهانتا دگر روزه با جهان آيد
بر فراق بهار وقت خزانبلبلي زار زار مي‌ناليد
روز نوروز و لاله و ريحانگفتم انده مبر که بازآيد
ورنه هر سال گل دمد بستانگفت ترسم بقا وفا نکند
تير ماه و بهار و تابستانروز بسيار و عيد خواهد بود
سال ديگر که در غريبستانتا که در منزل حيات بود
که شود خاک و آدمي يکسانخاک چندان از آدمي بخورد
که گذر مي‌کند چو برق يمانهردم از روزگار ما جزويست
متلاشي شود به دور زمانکوه اگر جزو جزو برگيرند
بازگردد به جوي رفته روانتاقيامت که ديگر آب حيات
ملک الموت واقف شيطانيارب آن دم که دم فرو بندد
تو نگه دار جوهر ايمانکار جان پيش اهل دل سهلست