اي مسلمانان مرا در عشق آب بت غير تست

شاعر : سنايي غزنوي

عشقبازي نيست کاين خود حيرت اندر حيرتستاي مسلمانان مرا در عشق آب بت غير تست
موجها آيد که گويي کوههاي ظلمتستعشق درياي محيط و آب دريا آتشست
بر کران ساحلش صد اژدهاي هيبتستدر ميان لجه‌اش سيصد نهنگ داوري
بادبانش رو نهاده سوي باد آفتستکشتيش از اندهان ولنگرش از صابري
بر مثال رادمردي کش لباس خلتستمر مرا بي من در آن درياي ژرف انداخته
گوهري آمد به دستم کش دو گيتي قيمتستمرده بودم غرقه گشتم اي عجب زنده شدم