دوست چنان بايد کان منست

شاعر : سنايي غزنوي

عشق نهاني چه نهان منستدوست چنان بايد کان منست
نيست دگر آنچه گمان منستعاشق و معشوق چو ما در جهان
تا بزيم جان جهان منستجان جهان خواند مرا آن صنم
يار وفادار چنان منستکيست درين عالم کو را دگر
تا تو نگويي به زبان منستحال ببين پيش بپرس از همه
آن منست ار چه نه آن منستدوش مرا گفت که آن توام