روي تو اي دلفروز گر نه چو ماهست

شاعر : سنايي غزنوي

زلف سيه زو چرا بدر دو تا هستروي تو اي دلفروز گر نه چو ماهست
موي سياه تو گر چه اصل گناهستروي چو ماه تو گر چه مايه‌ي نور است
ماه زميني و آسمانت کلاهستشاه بتاني و عاشقانت سپاهند
چونکه ز ماه تو خلق گمشده راهسترسم چنانست که ماه راه نمايد
روي اميدم ز رنج عشق سياهستموي سپيدم ز اشک سرخ چو خونست
دور ز روي تو حال بنده تباهستحال تو اي ماه روي چيست که باري