نخواهم من طريق و راه طامات

شاعر : سنايي غزنوي

مرا مي بايد و مسکن خراباتنخواهم من طريق و راه طامات
گهي با جام باشم در مناجاتگهي با مي گسارم انده خويش
گهي راوي شوم با شعر و ابياتگهي شطرنج بازم با حريفان
گهي از رنج گردم باز شهماتگهي شه رخ شوم با عيش و راحت
نه محنت باشد آنجا و نه آفاتنخواهم جز مي و ميخانه و جام
بيابم راحتي اندر مقاماتهميشه تا بوم در خمر و در قمر
طلب کردن بود راه عباداتچو طالب باشم اندر راه معشوق
نيابد عاشق از معشوق حاجاتطريق عشق آن باشد که هرگز
که نپذيرد به راه عشق طاماتچنين دانم طريق عاشقي را
که پيدا نيست اندر وي اشاراتز چيزي چون توان دادن نشاني