دلم با عشق آن بت کار دارد

شاعر : سنايي غزنوي

که او با عاشقان پيکار دارددلم با عشق آن بت کار دارد
که او عاشق چو من بسيار داردبه دست عشقبازي در فتادم
که از من يار دل بيزار دارددل من عاشق عشقست و شايد
که او آيينه‌ي زنگار داردکرا معشوق جز عشقست از آنست
همه پيرامن او خار دارديکي باغست اين پر گل وليکن
که عشق او را شبي بيدار داردنبيند هرگز آنکس خواب را روي
که با جان عشق را هموار داردنه هموارست راه عشق آنکس
کسي کو ره بدين بازار داردغم جانان خرد و جان فروشد