اي جهان افروز دلبر اي بت خورشيد فش

شاعر : سنايي غزنوي

فتنه‌ي عشاق شهري شمسه‌ي خوبان کشاي جهان افروز دلبر اي بت خورشيد فش
زين جهان حيله‌ساز و روزگار کينه کشگاه آن آمد از وصل تو بستانيم داد
مطربي ناهيد طبع و ساقيي خورشيد فشباده‌اي خواهيم تلخ و مجلسي سازيم نغز
زخم ما بر کعبتين خرمي امروز ششدر جهان ما را کنون شش چيز بايد تا بود
ساقي خوب و شراب روشن و محبوب خوشخانه‌اي گرم و حريفي زيرک و چنگي حزين