ني‌ني به ازين بايد با دوست وفا کردن

شاعر : سنايي غزنوي

يا ني کم ازين بايد آهنگ جفا کردنني‌ني به ازين بايد با دوست وفا کردن
يک عهد به سر بردن يک قول وفا کردنيا زشت بود گويي در کيش نکورويان
باز از چه شما خامان ناگفتن و ناکردنهم گفتن و هم کردن از سوختگان آيد
يک باديه ره فرقست از گفتن تاکردنباور نکنم قولت زيرا که ترا در دل
جز نامه سيه کردن جز عمر هبا کردنحاصل نبود کس را از عشق تو در دنيا
يک تار عطا دادن يک تير خطا کردنخود ياد ندارد کس از زلف تو و چشمت
وز بلعجبي تا کي گوشي به ريا کردناز بلطمعي تا کي بوسي به رهي دادن
يک باره بلي گفتن صد باره بلا کردنتا چند به طراري ما را به زبان و دل
يک ماه رهي خواندن يکسال رها کردنتا چند به چالاکي ما را به قبول و رد
واجب شمري او را چون فرض قضا کردنگر فوت شود روزي بد عهدي يک روزه
صد شهر طمع داري در وقت بها کردنگر بوسه‌اي انديشم بر خاک سر کويت
يا رسم بتان نبود از بوسه سخا کردندر مجمع بت رويان تو بوسه دريغي خود
ورنه چو شدي باري خوبي به سزا کردنيا خوب نبايد شد تا هم تو رهي هم ما
ورنه چو شدي جانا اين قاعده نا کردنيا فتنه نبايد شد تا کس نشود فتنه
زيشان چه به کف داري زين «طال بقا» کردنهر لحظه يکي دون را صد «طال بقا» گويي
واجب نبود او را مهجور سنا کردنچون هست سنايي را اقبال و سنا از تو
سوداي شما پختن صفراي شما کردنبا اين ادب و حرمت حقا که روا نبود