در آلا فکر کردن شرط راه است

شاعر : شيخ محمود شبستري

ولي در ذات حق محض گناه استدر آلا فکر کردن شرط راه است
محال محض دان تحصيل حاصلبود در ذات حق انديشه باطل
نگردد ذات او روشن ز آياتچو آيات است روشن گشته از ذات
کجا او گردد از عالم هويداهمه عالم به نور اوست پيدا
که سبحات جلالش هست قاهرنگنجد نور ذات اندر مظاهر
که تاب خور ندارد چشم خفاشرها کن عقل را با حق همي باش
چه جاي گفتگوي جبرئيل استدر آن موضع که نور حق دليل است
نگنجد در مقام «لي مع الله»فرشته گرچه دارد قرب درگاه
خرد را جمله پا و سر بسوزدچو نور او ملک را پر بسوزد
به سان چشم سر در چشمه خوربود نور خرد در ذات انور
بصر ز ادراک آن تاريک گرددچو مبصر با بصر نزديک گردد
به تاريکي درون آب حيات استسياهي گر بداني نور ذات است
نظر بگذار کين جاي نظر نيستسيه جز قابض نور بصر نيست
که ادراک است عجز از درک ادراکچه نسبت خاک را با عالم پاک
جدا هرگز نشد والله اعلمسيه رويي ز ممکن در دو عالم
سواد اعظم آمد بي کم و بيشسواد الوجه في الدارين درويش
شب روشن ميان روز تاريکچه مي‌گويم که هست اين نکته باريک
سخن دارم ولي نا گفتن اولي استدر اين مشهد که انوار تجلي است