وجود آن جزو دان کز کل فزون است

شاعر : شيخ محمود شبستري

که موجود است کل وين باژگون استوجود آن جزو دان کز کل فزون است
که از وحدت ندارد جز درونيبود موجود را کثرت بروني
که او در وحدت جزو است سائروجود کل ز کثرت گشت ظاهر
که او چون عارضي شد بر حقيقتندارد کل وجودي در حقيقت
بود از جزو خود کمتر به مقدارچو کل از روي ظاهر هست بسيار
که هستي کرد او را زيردستينه آخر واجب آمد جزو هستي
کثير از روي کثرت مي‌نمايدوجود کل کثير واحد آيد
عرض سوي عدم بالذات ساعي استعرض شد هستيي کان اجتماعي است
کل اندر دم ز امکان نيست گرددبه هر جزوي ز کل کان نيست گردد
عدم گردد و لا يبقي زمانينجهان کل است و در هر طرفةالعين
به هر لحظه زمين و آسمانيدگر باره شود پيدا جهاني
به هر دم اندر او حشر و نشير استبه هر لحظه جوان و کهنه پير است
در آن ساعت که مي‌ميرد بزايددر آن چيزي دو ساعت مي‌نپايد
که اين يوم عمل وان يوم دين استوليکن طامةالکبري نه اين است
به ناداني مکن خود را گرفتاراز آن تا اين بسي فرق است زنهار
نگر در ساعت و روز و مه و سالنظر بگشاي در تفصيل و اجمال