با کمال احتياج، از خلق استغنا خوش است

شاعر : صائب تبريزي

با دهان خشک مردن بر لب دريا خوش استبا کمال احتياج، از خلق استغنا خوش است
آب دريا در مذاق ماهي دريا خوش استنيست پروا تلخکامان را ز تلخيهاي عشق
چهره‌ي امروز در آيينه‌ي فردا خوش استهر چه رفت از عمر، ياد آن به نيکي مي‌کنند
آن که پندارد که حال مردم دنيا خوش استبرق را در خرمن مردم تماشا کرده است
عشرت امروز بي‌انديشه‌ي فردا خوش استفکر شنبه تلخ دارد جمعه‌ي اطفال را
بي تامل آستين افشاندن از دنيا خوش استهيچ کاري بي تامل گرچه صائب خوب نيست