مرگ سبکروان طلب، آرميدن است

شاعر : صائب تبريزي

چون نبض، زندگاني ما در تپيدن استمرگ سبکروان طلب، آرميدن است
کز پا فتادن تو به منزل رسيدن استدر شاهراه عشق ز افتادگي مترس
گل را به دست ديگري از باغ چيدن استاز قاصدان شنيدن پيغام دوستان
از روي ناز نامه‌ي عاشق دريدن استنوميديي که مژده‌ي اميد مي‌دهد
اين جهد و کوشش تو به جاي مکيدن استچون شير مادرست مهيا اگرچه رزق
اوصاف يوسف از لب اخوان شنيدن استصائب ز اهل عقل شنيدن حديث عشق