با شمع روي خوبان پروانه‌اي چه سنجد؟

شاعر : فخرالدين عراقي

با تاب موي جانان ديوانه‌اي چه سنجد؟با شمع روي خوبان پروانه‌اي چه سنجد؟
تن خود چه قيمت آرد؟ويرانه‌اي چه سنجد؟در کوي عشقبازان صد جاي جوي نيرزد
در پيش آشنايان بيگانه‌اي چه سنجد؟با عاشقان شيدا، سلطان کجا برآيد؟
در بزم بحر نوشان پيمانه‌اي چه سنجد؟در رزم پاکبازان عالم چه قدر دارد؟
با صدهزار عالم پس دانه‌اي چه سنجد؟از صدهزار خرمن يک دانه است عالم
چون شاه رخ نمايد فرزانه‌اي چه سنجد؟چون عشق در دل آمد، آنجا خرد نيامد
آنجا که اين حديث است افسانه‌اي چه سنجد؟گرچه عراقي، از عشق، فرزانه‌ي جهان شد