بيا، کاين دل سر هجران ندارد

شاعر : فخرالدين عراقي

بجز وصلت دگر درمان نداردبيا، کاين دل سر هجران ندارد
که خسته طاقت هجران نداردبه وصل خود دلم را شاد گردان
که بي‌تو زندگاني آن نداردبيا، تا پيش روي تو بميرم
که بي‌تو زيستن امکان نداردچگونه بي‌تو بتوان زيست آخر؟
شب هجران مگر پايان ندارد؟بمردم ز انتظار روز وصلت
که مهر از ذره رخ پنهان نداردبيا، تا روي خوب تو ببينم
اگر چه قيمت چندان نداردز من بپذير، جانا، نيم جاني
چنين سرگشته و حيران ندارد؟چه باشد گر فراغت والهي را
عراقي را شبي مهمان نداردوصالت تا ز غم خونم نريزد