دل، دولت خرمي ندارد

شاعر : فخرالدين عراقي

جان، راحت بي‌غمي ندارددل، دولت خرمي ندارد
آسايش و خرمي ندارددردا! که درون آدمي زاد
جز غم دل آدمي ندارداز راحت‌هاي اين جهاني
اين غم سر مردمي ندارداي مرگ، بيا و مردمي کن
با ما سر همدمي نداردوي غم، بنشين، که شادماني
کين جاي تو محکمي نداردوي جان، ز سراي تن برون شو
کاهليت محرمي نداردمنشين همه وقت با عراقي