آن را که غمت ز در براند

شاعر : فخرالدين عراقي

بختش همه دربدر دواندآن را که غمت ز در براند
جز بر در تو رهي نداندوآن را که عنايت تو ره داد
جان را بدهد، غمت ستاندوآن را که قبول عشقت افتاد
جان پيش سگ درت فشاندعاشق که گذر کند به کويت
از دست فراق وارهاندبا وصل بگو که: عاشقان را
دور از رخ تو نمي‌تواندبيچاره دلم که کشته‌ي توست
تا صبحدمي به دل رساندبويي به نسيم کوي خود ده
وز عشق رخت کفن دراندکين مرده به بوت زنده گردد
بي‌عشق تو عمر بگذراندمگذار که خسته دل عراقي