آن بخت کو که بر در تو باز بگذرم؟

شاعر : فخرالدين عراقي

وآن دولت از کجا که تو بازآيي از درم؟آن بخت کو که بر در تو باز بگذرم؟
نگذاشت روزگار که گردد ميسرممي‌خواستم که با تو برآرم دمي به کام
باري، بيا، که با تو دمي خوش برآورماز عمر من کنون چو نمانده است هم دمي
نايافته مراد ز کوي تو بگذرمجانا، روا مدار که با ديده‌ي پر آب
از دست جور تو نه همانا که جان برمزين گونه سرکشي که تو آغاز کرده‌اي
مگذار هجر را که نهد پاي بر سرمدست غم تو بس که مرا پايمال کرد
از لطف تو که ياد کند بار ديگرمبا وصل همه بگو که: عراقي از آن ماست