ترک من، اي من غلام روي تو

شاعر : فخرالدين عراقي

جمله ترکان جهان هندوي توترک من، اي من غلام روي تو
زان بگو خوشتر چه باشد؟ روي تولعل تو شيرين‌تر از آب حيات
بامدادان طلعت نيکوي توخرم آن عاشق، که بيند آشکار
از گل گلزار عالم بوي توفرخ آن بي‌دل، که يابد هر سحر
و آب حيوان رايگان در جوي توحيف نبود ما چنين تشنه جگر؟
جان شکار غمزه‌ي جادوي تودل گرفتار کمند زلف تو
تا چه خواهد کرد با ما خوي تو؟غمزه‌ي خونخوار تو کرد آنچه کرد
بر سر آيم عاقبت چون موي تومن چو سر در پاي تو انداختم
هم شود گه گاه همزانوي توچون دل من در سر زلف تو شد
چون نهان شد در خم گيسوي توهم ببيند جان جمال تو عيان
تا نيابد کس نشان و بوي توهم زمان جايي دگر سازي مقام
تا عراقي ره نيابد سوي توهر نفس جايي دگر پي گم کني