هرچه دارم در ميان خواهم نهاد

شاعر : عطار

بي خبر سر در جهان خواهم نهادهرچه دارم در ميان خواهم نهاد
جام جم در جنب جان خواهم نهادآب حيوان چون به تاريکي در است
بر براق لامکان خواهم نهادزين همت در ره سوداي عشق
پاي پيش کاروان خواهم نهادگر بجنبد کاروان عاشقان
سر چو شمعي در ميان خواهم نهادجان چو صبحي بر جهان خواهم فشاند
پس اساسي بر زيان خواهم نهادسود ممکن نيست در بازار عشق
از زمين بر آسمان خواهم نهادگر قدم از خويش برخواهم گرفت
روي سوي آشيان خواهم نهادمرغ عرشم سير گشتم از قفس
مهر مطلق بر زبان خواهم نهادتا نيايد سر جانم بر زبان
صد شکر گر در دهان خواهم نهادزهر خواهد شد ز عيش تلخ من
سر بسي بر آستان خواهم نهادآستين پر خون به اميد وصال
سر به زير پاي از آن خواهم نهاددست چون مي نرسدم در زلف دوست
طرفه گنجي جاودان خواهم نهاددر زبان گوهرافشان فريد