پشت بر روي جهان خواهيم کرد

شاعر : عطار

قبله روي دلستان خواهيم کردپشت بر روي جهان خواهيم کرد
گرچه دين و دل زيان خواهيم کردسود ما سودايي عشقت بس است
مرکبي از خون روان خواهيم کردخاصه عشقش را که سلطان دل است
کين چنين کاري به جان خواهيم کرددل اگر خون شد ز عشقش باک نيست
روز آخر جان فشان خواهيم کردگر در اول روز خون کرديم دل
پايهاي نردبان خواهيم کردذره ذره در ره سوداي تو
پايه‌اي زين دو جهان خواهيم کردچون به يک يک پايه بر خواهيم رفت
ما دو عالم در ميان خواهيم کردتا کسي چشمي زند بر هم به حکم
برتر از هفت آسمان خواهيم کردآن روش کز هرچه گويم برتر است
ما کنون در يک زمان خواهيم کردوآن سفر کافلاک هرگز آن نکرد
ما به يک دم بيش از آن خواهيم کردگر کند چرخ فلک صد قرن سير
خويشتن را امتحان خواهيم کردپس به يک ذره و يک يک وجود
وز همه عالم کران خواهيم کردسر ز يک يک ذره بر خواهيم تافت
قصد بحر جاودان خواهيم کردشبنمي بي‌پا و سر خواهيم شد
منزل اول نشان خواهيم کردتا ابد چندان که ره خواهيم رفت
پس خبر از کاروان خواهيم کردنيست از پيشان ره کس را خبر
گرچه بسياري فغان خواهيم کردکس جواب ما نخواهد داد باز
هم وجود خود عيان خواهيم کردگر بسي معشوق را خواهيم جست
ما همه خود را نهان خواهيم کردور شود مويي ز معشوق آشکار
پس چگونه ره بيان خواهيم کردچون فريد اينجا دو عالم محو شد