اي عشق تو با وجود هم تنگ
شاعر : عطار
| در راه تو کفر و دين به يک رنگ | | اي عشق تو با وجود هم تنگ | | بي نام تو نامها همه ننگ | | بي روي تو کعبهها خرابات | | دور است به صد هزار فرسنگ | | در عشق تو هر که نيست قلاش | | از دار همي کنند آونگ | | قلاشان را درين ولايت | | دو کون نسخت نيم جو سنگ | | عشقت به ترازوي قيامت | | افتاد و شکست بر سر سنگ | | قرابهي ننگ و شيشهي نام | | وانگه به کليسيا کن آهنگ | | زنار مغانه بر ميان بند | | نه بوي همي خرند و نه رنگ | | مردانه درآي کاندرين راه | | باري است گران و مرکبي لنگ | | راهي است دراز و عمر کوتاه | | افتاده مباش بر در تنگ | | کلي ز سر وجود برخيز | | در راه تو نيست جز تو خرسنگ | | ميدان به يقين که در دو عالم | | تا بازرهي ز صلح و از جنگ | | برخيز ز راه خود چو عطار | |
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}