اي ذره‌اي از نور تو بر عرش اعظم تافته

شاعر : عطار

از عرش اعظم در گذر بر هر دو عالم تافتهاي ذره‌اي از نور تو بر عرش اعظم تافته
سر تا قدم نيت شده بر جان آدم تافتهآن ذره ذريت شده خورشيد خاصيت شده
پس بي‌محابا آمده بر بيش و بر کم تافتهاولاد پيدا آمده خلقي به صحرا آمده
مشک است يا عنبر بهم موي تو بر هم تافتهيک موي تو در صبحدم بر گاو و آهو زد رقم
در پرتو يک موي تو کاري است معظم تافتهبر عاشقان روي تو بر ساکنان کوي تو
بي واسطه بر يک به يک نوري مسلم تافتهعکس رخت از نه فلک بگذشته تا پشت سمک
گاهي دل عطار را عشقت به يک دم تافتهگه جان پر اسرار را کرده فدا ديدار را