گر من اندر عشق مرد کارمي

شاعر : عطار

از بد و نيک و جهان بيزارميگر من اندر عشق مرد کارمي
چيستي گر بيخود از دلدارميکفر و دين درباختم در بيخودي
محرم دردي‌کش خمارميکاشکي گر محرم مسجد نيم
يک نفس اندر خور زنارميکاشکي گر در خور مصحف نيم
از مي غفلت دمي هشيارميدر دلم گر هيچ هشياريستي
زين مصيبت روي در ديوارميچون نمي‌بينم جمال روي دوست
باري از کويش نشاني دارميگر ندارم از وصال او نشان
محرم او زحمت اغيارميگر مرا در پرده راهستي دمي
من درين ره رهبر عطارميگر نبودي راه از من در حجاب