گه به دندان در عدن شکني

شاعر : عطار

گه به مژگان صف ختن شکنيگه به دندان در عدن شکني
روز بازار ياسمن شکنيگه لب همچو لاله بگشايي
رونق برگ نسترن شکنيگه رخ همچو ماه بنمايي
ز سر طعنه در چمن شکنيهر گلي را که زينت چمن است
طره‌ي مشک بر سمن شکنيدل ربايي عالم جان را
همه زان زلف پر شکن شکنيزلف برهم زني و توبه‌ي ما
همه در روي و جان من شکنيپشت گرمي ز تير غمزه از آنک
زان دو جادوي راهزن شکنيقصه‌ي جادوان رهزن را
قيمت او و خويشتن شکنيگر نسازي ز ناز با عطار