چرایی وقوع انقلاب اسلامی ایران ( 8)
چرایی وقوع انقلاب اسلامی ایران ( 8)
چرایی وقوع انقلاب اسلامی ایران ( 8)
«شما ملت عزیز با قدرت خودتان، با ایمان خودتان، با تحولی که درتان واقع شد، دست تبهکاران را در داخل و دست غارتگران را که از خارج دراز شده بود قطع کردید. شما یک حکومت طاغوتی را برداشتید و به جای او یک حکومت اسلامی گذاشتید. شمایی که این کار را کردید باید دنبالش باشید تا نگهش دارید، نمیشود که انسان یک کاری بکند و نیمه کاره رهایش کند. امروز که اسلام و جمهوری اسلامی در دست شما و ما و همه ملت ایران امانت است، اگر چنانچه خلاف بکنیم، خلاف مصالح جمهوری اسلامی بکنیم، خلاف مصالح اسلام بکنیم، به این امانت خیانت کردیم، و در پیشگاه مقدس حق تعالی مجرم و خائن هستیم. خیانت همهاش این نیست که منافقین میکنند، آنها هم یک قسمش است. خیانت آن نیست که صدام میکند، آن هم یک قسمش است. آنهایی که در داخل با اسمهای مختلف ضربه میخواهند بزنند به اسلام و با اسم امور مختلفهای به حکومت اسلامی میخواهند ضربه بزنند، اینها هم خیانت کردند. گاهی خیانت اینها راه را باز میکند برای اینکه آنهایی که مثل صدام و منافقین هستند راهشان باز بشود و خیانت بالاتر را بکنند. ما که میگوییم که مسلمان هستیم، شیعه علیبنابیطالب هستیم، باید ببینیم که شیوه علیبنابیطالب چی بود. همین علیبنابیطالب که رسول خدا او را به جای خودش نصب کرد، بیست و چند سال برای مصالح اسلامی موافقت کرد با اشخاصی که به عقیده او غاصب مقام بودند، برای اینکه مصالح اسلام اقتضا میکرد. اگر حضرت آن وقت میخواست معارضه بکند، اسلام در خطر بود. مایی که میگوییم مسلمان هستیم، باید مصالح اسلام را در نظر بگیریم، نه مصالح شخصی خودمان را. باید ببینیم که امروز ضربه زدن به مجلس شورای اسلامی، ضربه زدن به شورای نگهبان، ضربه زدن به رئیسجمهور، ضربه زدن به دولت اسلامی، این میسازد با شیعه بودن با علیبنابیطالب؟ آن بیست و چند سال برای مصالح اسلامی موافقت کرد، بچههایش را به جنگ فرستاد. امروز مصالح اسلامی اقتضا میکند که همه ما با هم باشیم، هر روز یک نغمهای بلند نکنیم برای تضعیف دولت، برای تضعیف مجلس، برای تضعیف شخصیتها.»
«برادران عزیز و خواهران محترم، در این هنگام که ابرقدرتها و قدرتها از هر طرف برای نابودی جمهوری اسلامی و اسلام عزیز بر ما یورش کردهاند، با غفلت از وظیفه و سهلانگاری، دین و دنیای این ملت مظلوم در خطر است. برای حفظ نوامیس و شرف خود صبر را پیشه کنید، و به خطار بعض کمبودها و گرانی اجناس سستی به خود راه ندهید. گرانفروشان و محتکران بیانصاف گمان نکنند که این ظلم در حال حاضر چون سایر احوال است، امروز این نحو جنایات که ممکن است به شکست جمهوری اسلامی منتهی شود، کوشش در تضعیف اسلام است. اینجانب خوف آن دارم که خداوند قهار بر شما غضب فرماید و خدای نخواسته تر و خشک با هم بسوزند و راه گریزی در کار نباشد، «اعوذ بالله من غضب الحلیم» بهتر است بازاریان محترم که استوانه فعال جمهوری اسلامی میباشند توطئه این بیانصافها را که لکه ننگی بر دامان آنان هستند، با تدبیرات عاقلانه خنثی نمایند.»
«برنامهریزی در جهت رفاه متناسب با وضع عامه مردم توأم با حفظ شعائر و ارزشهای کامل اسلامی و پرهیز از تنگ نظریها و افراط گراییها و نیز مبارزه با فرهنگ مصرفی که بزرگترین آفت یک جامعه انقلابی است و تشویق به تولیدات داخلی و برنامهریزی در جهت توسعه صادرات و گسترش مبادی صدور کالا و خروج از تکیه به صادرات نفت و نیز آزادی صادرات و واردات و به طور کلی تجارت بر اساس قانون و با نظارت دولت در نوع و قیمت.»
«مسائلی که شما الآن (مطرح) کردید مسائلی است که مکرر صحبت شده است. عرض میکنم که در فکر هستیم، و شما مطمئن باشید که اسلام برای مستضعفین است. من اشخاصی که سرمایهدار بودند، اشخاصی که عرض میکنم کارخانهدار بودند، مکرر اینجا جمعیتشان گاهی آمدند، من با آنها صحبت کردم گفتم به اینکه نمیشود این طور که یک دستهای آنطور زندگی بکنند و حتی برای سگهایشان اتومبیل داشته باشند؛ و یک دسته دیگر توی این زاغهها باشند که هر ده نفرشان توی سوراخی. این اصلاً قابل تحمل نیست.
و من اعلام خطر کردم به آنها، گفتم اگر خدای نخواسته یک وقت در متن اسلام انفجار پیدا بشود – یک وقت این است که در زمان طاغوت یک چیزی واقع میشد، خوب، میگفتند طاغوت است، و ماها هم به آنها میگفتیم که انشاءالله اسلام اگر تحقق پیدا بکند، کارها انشاءالله درست میشود، و حالا هم همان معنا را میگوییم، یک وقت این است که در اسلام خدای نخواسته یک یأسی پیدا بشود، برای خاطر اینکه ما نتوانیم این اشخاص فاسد را بکشیم یک قدری پایین، و این مستضعفین را یک قدری بالا و به هم نزدیکشان بکنیم – اگر یک انفجاری پیدا بشود با یأس از اسلام، هیچ قدرتی نمیتواند خاموشش کند. و این خطری است که برای این طبقهای که به فکر نیستند. من به آنها نصیحت کردم. حالا هم به همه کسانی که دارای اموال زیاد هستند نصیحت میکنم که شما فکر بکنید، بدانید که اگر خدای نخواسته این جمعیت مأیوس بشوند، انفجار در آنها پیدا بشود، همه شما و همه ما از بین خواهیم رفت. باید فکری بنشینید بکنید خودتان، خودتان فکر بکنید، البته آنها فکر نکنند، ما فکر میکنیم، این طور نیست که ما فکر نکنیم. ما با وجوه شرعیه، با ولایت الهیه با آنها عمل میکنیم.»
«اگر بخواهیم مستقل باشیم، باید مهیا باشیم که با همه چیز مقابله بکنیم. و اینها با همه جهازاتی که دارند، میخواهند ما را به یک صورتی دربیاورند که بیثبات باشیم. اینها این طوری شما را دعوت میکنند، البته صورت شاهنشاهی نیست، میدانند مردم از آن استقبال نمیکنند. یک فرم دیگر، یک فرم اسلامی مثل اسلام بعضی از کشورها درست میکنند و افراد آن رژیم را از خود قرار میدهند. خیلی هم صحیح به نظر میآید، خیلی به اسلام ابراز عقیده هم میکنند و آنها نمیروند کسی را که اسلام را قبول ندارد بیاورند، کسی را میآورند که بگوید اسلام را قبول دارم. اینها از مملکتی که همه چیزش اسلام باشد میترسند. نسلهایی که از مدارس و دانشگاهها بیرون میآیند، اگر این طوری (اسلامی) تربیت شدند، باید آنها بروند. وقتی دانشگاهها بسته شد، چه افرادی مهم مخالفت کردند. سابق وقتی دانشگاه دست ما نبود، دیدید که چه حیواناتی بیرون آمد. در همین دانشگاه اگر کسی میخواست نماز بخواند، رویش نمیشد و در پنهان نماز میخواند. و اینکه اینها اظهار داشتند دانشگاه باز شود، از اول معلوم بود مسائل آنها این نیست که دلشان برای اسلام بسوزد. باید چشمها را باز کنیم و اشخاص را مطالعه کنیم. این صورتی که مرا گاهی رنج میداد. آنها درصدد بودند رفراندم کنند و یا رفراندم قانون اساسی را تحریم کنند. سنخ رفراندمهای دکتر مصدق که رفراندم این طور بوده یک صندوق برای مخالف و یک صندوق برای موافق میگذاشتند و پای صندوق مخالف، یک دسته از اشرار بودند و جزء مخالفین یک الاغ را آورده بودند که رأی بیندازد. چنین رفراندمی را شکل دادند و قانون اساسی را امریکایی درست کردند. بعضی از این روحانیون را – بیش از بیست سال تجربه کردم – اینها میخواستند این قشر را کنار بگذارند و یک قشری بیاورند که مسلمان باشد ولی در نظرش امریکا باشد. ولی چون از شوروی مردم وحشت دارند. آنها را کنار بگذارند و به طرف امریکا جذب بکنند. ما خیلی محتاج به زحمت هستیم و من این نگرانی را داشتم و مصمم هستم که یک وصیتی بنویسم و در آن شرح بدهم که اینها از کجا میخواهند شروع کنند و آنها فرصتشان نبود و خواستند از حالا شروع کنند. ولی نشد «نه مجلس به درد میخورد و نه شورای نگهبان و نه قضات». میگفت همه اینها بیدین هستند. بنیصدر بارها به من گفت: این دولت را کنار بگذاریم. میخواست مرا دیکتاتور کند و من میخندیدم و میگفتم اگر قدرت داری خود شما این کار را بکنید. اینها جاهلند. اینها بیدین هستند. اینها قرار داشتند مجلس خبرگان را منحل کنند و میگفتند برگردیم به 22 بهمن. باید بگوییم همه غلط است و برگردیم به 22 بهمن و آن وقت شروع کنیم. نه مجلس و نه هیچ چیز دیگر و نه جمهوری اسلامی داشته باشیم و رأی بگیرند. جمهوری دمکراتیک باشد، یا اسلامی، یا اسلامی دمکراتیک. حتی متدینین میگفتند. لفظ دمکراتیک را بگذارید، وقتی ما آمدیم دیدیم که میخواهند از اول منحرف کنند و ما گفتیم همین اسلام را میخواهیم … ناشیگری کردند و خواستند رفراندم کنند، ولی نمیدانستند مردم چه هستند فکر کردند اینها که سوت میزنند توده مردم هستند.»
«… من توجه شما را به این خطر، به این خطر عظیم، عطف میکنم. خطر بزرگ است؛ با صورتهای آزادی ما میخواهیم، دمکراتیک ما میخواهیم، استقلال میخواهیم. اسلام چه؟ منهای اسلام! در تمام حرفهایشان اسلام در کار نیست. اگر اسلام نبود، شما حالا در زاغهها بودید، شما در خارج کشور بودید. اگر در کشور بودید، در زاغهها زندگی میکردید، در بیغولهها زندگی میکردید، نمیتوانستید ظاهر بشوید. اسلام است که شما را آزادی داد و آورد در میدان. بر ضد اسلام قیام نکنید. خواهران من، عزیزان من، برادران من، عزیزان من، توجه داشته باشید توطئه در کار است، توطئه بزرگ در کار است، توطئهها در کار است. قشرهای مختلفی که به اسلام پشت کردهاند، و از اول توجه نداشتند، دارند با هم جمع میشوند.باید تجدید نظر کنند؛ باید در کارهای خودشان تجدید نظر کنند، در اجتماعاتشان تجدید نظر کنند. ملت نمیتواند توطئه را تحمل کند. ما تحمل نمیکنیم این توطئه را. اینها توطئه است؛ توطئه بر ضد اسلام؛ توطئه بر ضد ملت. آزادی هست، توطئه نیست. آزادی معنایش این نیست که بنشینید بر خلاف اسلام صحبت کنید؛ آزادی در حدود قانون است. دین کشور ما اسلام است؛ آزادی در حدود این است که به اسلام ضرر نخورد. قانون اساسی ما دین را اسلام میداند.»
«ما با هم یکی هستیم و ما جدا نیستیم. اختلاف، اختلاف دو تا مذهب است؛ این اختلاف نباید اسباب این معنا بشود که ما در اساس اسلام (اختلاف کنیم). اسلام بالاتر از این معانی است که ما به واسطه اختلاف مسلکی از اسلام مثلاً چه بکنیم. ما که میبینیم الآن اسلام در معرض خطر است، بر همه ما لازم است که دست به هم بدهیم و از آن اشتباهاتی که در سابق بوده دست برداریم، دستهایی را که مثل سابق (میخواهند) ما را از هم جدا کنند قطع کنیم. و من امیدوارم که به کوشش شما دانشمندان آنجا و ما طلبههای اینجا بتوانیم این جدایی را برداریم. چنانچه اختلافاتی هم در بین خود ما هست: اختلاف بین اخباری و مجتهدین، این یک باب بود؛ بین صوفیه و متشرعه هم یک باب بود؛ و اخیراً بین احزاب – بعضها مع بعض؛ (یا) بین دانشگاهی و روحانی. و آنها به اختلافات دامن میزدند تا ما را به خودمان مشغول کنند و همه حیثیت ما را ببرند؛ هم مادیات ما را چپاول کنند، هم معنویات ما را از بین ببرند. ولی الآن ملت ما بیدار شده است، هم در طرفهای شما بحمدالله به برکت وجود شما، و هم در اینجا به برکت روحانیون اینجا. امیدوارم که خداوند به همه شما سلامت بدهد. و به آقایان کردستانیها و بلوچها – به همه آنها از قول من سلام برسانید. من خدمتگزار همه شما هستم. ما آمدهایم که اسلام را از این وضع نجات بدهیم، مسلمین را از این تفرقهها نجات بدهیم.»
«نکته دیگر اینکه من اکثر موفقیتهای روحانیت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامی در ارزش عملی و زهد آنان میدانم. و امروز هم این ارزش نه تنها نباید به فراموشی سپرده شود، که باید بیشتر از گذشته به آن پرداخت. هیچ چیزی به زشتی دنیاگرایی روحانیت نیست. و هیچ وسیلهای هم نمیتواند بدتر از دنیاگرایی روحانیت را آلوده کند. چه بسا دوستان نادان یا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزیهای بیمورد مسیر زهدگرایی آنان را منحرف سازند؛ و گروهی نیز مغرضانه یا ناآگاهانه روحانیت را به طرفداری از سرمایهداری و سرمایهداران متهم نمایند. در این شرایط حساس و سرنوشتسازی که روحانیت در مصدر امور کشور است و خطر سوء استفاده دیگران از منزلت روحانیون متصور است، باید به شدت مواظب حرکات خود بود. چه بسا افرادی از سازمانها و انجمنها و تشکیلات سیاسی و غیر آنها با ظاهری صددرصد اسلامی بخواهند به حیثیت و اعتبار آنان لطمه وارد سازند؛ و حتی علاوه بر تأمین منافع خود، روحانیت را رودرروی یکدیگر قرار دهند. البته آن چیزی که روحانیون هرگز نباید از آن عدول کنند و نباید با تبلیغات دیگران از میدان به در روند حمایت از محرومین و پابرهنههاست؛ چرا که هر کسی از آن عدول کند از عدالت اجتماعی اسلام عدول کرده است. ما باید تحت هر شرایطی خود را عهدهدار این مسئولیت بزرگ بدانیم. و در تحقق آن اگر کوتاهی بنماییم، خیانت به اسلام و مسلمین کردهایم.»
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :mashhadizadeh
7 - بیصبری در برابر کمبودها
«برادران عزیز و خواهران محترم، در این هنگام که ابرقدرتها و قدرتها از هر طرف برای نابودی جمهوری اسلامی و اسلام عزیز بر ما یورش کردهاند، با غفلت از وظیفه و سهلانگاری، دین و دنیای این ملت مظلوم در خطر است. برای حفظ نوامیس و شرف خود صبر را پیشه کنید، و به خطار بعض کمبودها و گرانی اجناس سستی به خود راه ندهید. گرانفروشان و محتکران بیانصاف گمان نکنند که این ظلم در حال حاضر چون سایر احوال است، امروز این نحو جنایات که ممکن است به شکست جمهوری اسلامی منتهی شود، کوشش در تضعیف اسلام است. اینجانب خوف آن دارم که خداوند قهار بر شما غضب فرماید و خدای نخواسته تر و خشک با هم بسوزند و راه گریزی در کار نباشد، «اعوذ بالله من غضب الحلیم» بهتر است بازاریان محترم که استوانه فعال جمهوری اسلامی میباشند توطئه این بیانصافها را که لکه ننگی بر دامان آنان هستند، با تدبیرات عاقلانه خنثی نمایند.»
«برنامهریزی در جهت رفاه متناسب با وضع عامه مردم توأم با حفظ شعائر و ارزشهای کامل اسلامی و پرهیز از تنگ نظریها و افراط گراییها و نیز مبارزه با فرهنگ مصرفی که بزرگترین آفت یک جامعه انقلابی است و تشویق به تولیدات داخلی و برنامهریزی در جهت توسعه صادرات و گسترش مبادی صدور کالا و خروج از تکیه به صادرات نفت و نیز آزادی صادرات و واردات و به طور کلی تجارت بر اساس قانون و با نظارت دولت در نوع و قیمت.»
«مسائلی که شما الآن (مطرح) کردید مسائلی است که مکرر صحبت شده است. عرض میکنم که در فکر هستیم، و شما مطمئن باشید که اسلام برای مستضعفین است. من اشخاصی که سرمایهدار بودند، اشخاصی که عرض میکنم کارخانهدار بودند، مکرر اینجا جمعیتشان گاهی آمدند، من با آنها صحبت کردم گفتم به اینکه نمیشود این طور که یک دستهای آنطور زندگی بکنند و حتی برای سگهایشان اتومبیل داشته باشند؛ و یک دسته دیگر توی این زاغهها باشند که هر ده نفرشان توی سوراخی. این اصلاً قابل تحمل نیست.
و من اعلام خطر کردم به آنها، گفتم اگر خدای نخواسته یک وقت در متن اسلام انفجار پیدا بشود – یک وقت این است که در زمان طاغوت یک چیزی واقع میشد، خوب، میگفتند طاغوت است، و ماها هم به آنها میگفتیم که انشاءالله اسلام اگر تحقق پیدا بکند، کارها انشاءالله درست میشود، و حالا هم همان معنا را میگوییم، یک وقت این است که در اسلام خدای نخواسته یک یأسی پیدا بشود، برای خاطر اینکه ما نتوانیم این اشخاص فاسد را بکشیم یک قدری پایین، و این مستضعفین را یک قدری بالا و به هم نزدیکشان بکنیم – اگر یک انفجاری پیدا بشود با یأس از اسلام، هیچ قدرتی نمیتواند خاموشش کند. و این خطری است که برای این طبقهای که به فکر نیستند. من به آنها نصیحت کردم. حالا هم به همه کسانی که دارای اموال زیاد هستند نصیحت میکنم که شما فکر بکنید، بدانید که اگر خدای نخواسته این جمعیت مأیوس بشوند، انفجار در آنها پیدا بشود، همه شما و همه ما از بین خواهیم رفت. باید فکری بنشینید بکنید خودتان، خودتان فکر بکنید، البته آنها فکر نکنند، ما فکر میکنیم، این طور نیست که ما فکر نکنیم. ما با وجوه شرعیه، با ولایت الهیه با آنها عمل میکنیم.»
8 - مخالفت با اسلام ناب تحت عنوان آزادی و دمکراسی
«اگر بخواهیم مستقل باشیم، باید مهیا باشیم که با همه چیز مقابله بکنیم. و اینها با همه جهازاتی که دارند، میخواهند ما را به یک صورتی دربیاورند که بیثبات باشیم. اینها این طوری شما را دعوت میکنند، البته صورت شاهنشاهی نیست، میدانند مردم از آن استقبال نمیکنند. یک فرم دیگر، یک فرم اسلامی مثل اسلام بعضی از کشورها درست میکنند و افراد آن رژیم را از خود قرار میدهند. خیلی هم صحیح به نظر میآید، خیلی به اسلام ابراز عقیده هم میکنند و آنها نمیروند کسی را که اسلام را قبول ندارد بیاورند، کسی را میآورند که بگوید اسلام را قبول دارم. اینها از مملکتی که همه چیزش اسلام باشد میترسند. نسلهایی که از مدارس و دانشگاهها بیرون میآیند، اگر این طوری (اسلامی) تربیت شدند، باید آنها بروند. وقتی دانشگاهها بسته شد، چه افرادی مهم مخالفت کردند. سابق وقتی دانشگاه دست ما نبود، دیدید که چه حیواناتی بیرون آمد. در همین دانشگاه اگر کسی میخواست نماز بخواند، رویش نمیشد و در پنهان نماز میخواند. و اینکه اینها اظهار داشتند دانشگاه باز شود، از اول معلوم بود مسائل آنها این نیست که دلشان برای اسلام بسوزد. باید چشمها را باز کنیم و اشخاص را مطالعه کنیم. این صورتی که مرا گاهی رنج میداد. آنها درصدد بودند رفراندم کنند و یا رفراندم قانون اساسی را تحریم کنند. سنخ رفراندمهای دکتر مصدق که رفراندم این طور بوده یک صندوق برای مخالف و یک صندوق برای موافق میگذاشتند و پای صندوق مخالف، یک دسته از اشرار بودند و جزء مخالفین یک الاغ را آورده بودند که رأی بیندازد. چنین رفراندمی را شکل دادند و قانون اساسی را امریکایی درست کردند. بعضی از این روحانیون را – بیش از بیست سال تجربه کردم – اینها میخواستند این قشر را کنار بگذارند و یک قشری بیاورند که مسلمان باشد ولی در نظرش امریکا باشد. ولی چون از شوروی مردم وحشت دارند. آنها را کنار بگذارند و به طرف امریکا جذب بکنند. ما خیلی محتاج به زحمت هستیم و من این نگرانی را داشتم و مصمم هستم که یک وصیتی بنویسم و در آن شرح بدهم که اینها از کجا میخواهند شروع کنند و آنها فرصتشان نبود و خواستند از حالا شروع کنند. ولی نشد «نه مجلس به درد میخورد و نه شورای نگهبان و نه قضات». میگفت همه اینها بیدین هستند. بنیصدر بارها به من گفت: این دولت را کنار بگذاریم. میخواست مرا دیکتاتور کند و من میخندیدم و میگفتم اگر قدرت داری خود شما این کار را بکنید. اینها جاهلند. اینها بیدین هستند. اینها قرار داشتند مجلس خبرگان را منحل کنند و میگفتند برگردیم به 22 بهمن. باید بگوییم همه غلط است و برگردیم به 22 بهمن و آن وقت شروع کنیم. نه مجلس و نه هیچ چیز دیگر و نه جمهوری اسلامی داشته باشیم و رأی بگیرند. جمهوری دمکراتیک باشد، یا اسلامی، یا اسلامی دمکراتیک. حتی متدینین میگفتند. لفظ دمکراتیک را بگذارید، وقتی ما آمدیم دیدیم که میخواهند از اول منحرف کنند و ما گفتیم همین اسلام را میخواهیم … ناشیگری کردند و خواستند رفراندم کنند، ولی نمیدانستند مردم چه هستند فکر کردند اینها که سوت میزنند توده مردم هستند.»
«… من توجه شما را به این خطر، به این خطر عظیم، عطف میکنم. خطر بزرگ است؛ با صورتهای آزادی ما میخواهیم، دمکراتیک ما میخواهیم، استقلال میخواهیم. اسلام چه؟ منهای اسلام! در تمام حرفهایشان اسلام در کار نیست. اگر اسلام نبود، شما حالا در زاغهها بودید، شما در خارج کشور بودید. اگر در کشور بودید، در زاغهها زندگی میکردید، در بیغولهها زندگی میکردید، نمیتوانستید ظاهر بشوید. اسلام است که شما را آزادی داد و آورد در میدان. بر ضد اسلام قیام نکنید. خواهران من، عزیزان من، برادران من، عزیزان من، توجه داشته باشید توطئه در کار است، توطئه بزرگ در کار است، توطئهها در کار است. قشرهای مختلفی که به اسلام پشت کردهاند، و از اول توجه نداشتند، دارند با هم جمع میشوند.باید تجدید نظر کنند؛ باید در کارهای خودشان تجدید نظر کنند، در اجتماعاتشان تجدید نظر کنند. ملت نمیتواند توطئه را تحمل کند. ما تحمل نمیکنیم این توطئه را. اینها توطئه است؛ توطئه بر ضد اسلام؛ توطئه بر ضد ملت. آزادی هست، توطئه نیست. آزادی معنایش این نیست که بنشینید بر خلاف اسلام صحبت کنید؛ آزادی در حدود قانون است. دین کشور ما اسلام است؛ آزادی در حدود این است که به اسلام ضرر نخورد. قانون اساسی ما دین را اسلام میداند.»
9 - اختلاف بین شیعه و سنی
«ما با هم یکی هستیم و ما جدا نیستیم. اختلاف، اختلاف دو تا مذهب است؛ این اختلاف نباید اسباب این معنا بشود که ما در اساس اسلام (اختلاف کنیم). اسلام بالاتر از این معانی است که ما به واسطه اختلاف مسلکی از اسلام مثلاً چه بکنیم. ما که میبینیم الآن اسلام در معرض خطر است، بر همه ما لازم است که دست به هم بدهیم و از آن اشتباهاتی که در سابق بوده دست برداریم، دستهایی را که مثل سابق (میخواهند) ما را از هم جدا کنند قطع کنیم. و من امیدوارم که به کوشش شما دانشمندان آنجا و ما طلبههای اینجا بتوانیم این جدایی را برداریم. چنانچه اختلافاتی هم در بین خود ما هست: اختلاف بین اخباری و مجتهدین، این یک باب بود؛ بین صوفیه و متشرعه هم یک باب بود؛ و اخیراً بین احزاب – بعضها مع بعض؛ (یا) بین دانشگاهی و روحانی. و آنها به اختلافات دامن میزدند تا ما را به خودمان مشغول کنند و همه حیثیت ما را ببرند؛ هم مادیات ما را چپاول کنند، هم معنویات ما را از بین ببرند. ولی الآن ملت ما بیدار شده است، هم در طرفهای شما بحمدالله به برکت وجود شما، و هم در اینجا به برکت روحانیون اینجا. امیدوارم که خداوند به همه شما سلامت بدهد. و به آقایان کردستانیها و بلوچها – به همه آنها از قول من سلام برسانید. من خدمتگزار همه شما هستم. ما آمدهایم که اسلام را از این وضع نجات بدهیم، مسلمین را از این تفرقهها نجات بدهیم.»
10 - عدول از حمایت از محرومین و پابرهنهها
«نکته دیگر اینکه من اکثر موفقیتهای روحانیت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامی در ارزش عملی و زهد آنان میدانم. و امروز هم این ارزش نه تنها نباید به فراموشی سپرده شود، که باید بیشتر از گذشته به آن پرداخت. هیچ چیزی به زشتی دنیاگرایی روحانیت نیست. و هیچ وسیلهای هم نمیتواند بدتر از دنیاگرایی روحانیت را آلوده کند. چه بسا دوستان نادان یا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزیهای بیمورد مسیر زهدگرایی آنان را منحرف سازند؛ و گروهی نیز مغرضانه یا ناآگاهانه روحانیت را به طرفداری از سرمایهداری و سرمایهداران متهم نمایند. در این شرایط حساس و سرنوشتسازی که روحانیت در مصدر امور کشور است و خطر سوء استفاده دیگران از منزلت روحانیون متصور است، باید به شدت مواظب حرکات خود بود. چه بسا افرادی از سازمانها و انجمنها و تشکیلات سیاسی و غیر آنها با ظاهری صددرصد اسلامی بخواهند به حیثیت و اعتبار آنان لطمه وارد سازند؛ و حتی علاوه بر تأمین منافع خود، روحانیت را رودرروی یکدیگر قرار دهند. البته آن چیزی که روحانیون هرگز نباید از آن عدول کنند و نباید با تبلیغات دیگران از میدان به در روند حمایت از محرومین و پابرهنههاست؛ چرا که هر کسی از آن عدول کند از عدالت اجتماعی اسلام عدول کرده است. ما باید تحت هر شرایطی خود را عهدهدار این مسئولیت بزرگ بدانیم. و در تحقق آن اگر کوتاهی بنماییم، خیانت به اسلام و مسلمین کردهایم.»
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :mashhadizadeh
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}