نقش سازمان تنظیم مقررات از دیدگاه ITU در اجرای سیاست رقابت در بخش ICT
نقش سازمان تنظیم مقررات از دیدگاه ITU در اجرای سیاست رقابت در بخش ICT
نقش سازمان تنظیم مقررات از دیدگاه ITU در اجرای سیاست رقابت در بخش ICT
چکيده :
در اکثر کشورها رشد سريع شبکههای مخابراتی و گسترش اينترنت ، ،ارتباطات دادهای را با چنان رشد سريعی روبرو کرده است که بزودی به پاي ارتباطات صوتي رسيده و همين امر باعثمعرفی خدمات جدید بسیاری خواهد شد . به علاوه گسترش استفاده از تلفن همراه و ساير خدمات بيسيم نيز گزينههاي خدماتی ديگري را در اختيار کاربران شبكههاي متحرک و ثابت میگذارد و رشد سريع تقاضا برای خدمات جديد باعث ظهور و حضور تامين كنندگان خدمات جديد در بازار مخابرات میشود.اين مسائل باعث ميشوند بازارهاي مخابراتي آزاد سازی شده، با نو آوري بيشتري رشد كرده و به مشتريان خود خدمات بهتري را ارائه دهند.
به تبع اين دگرگونیها در تجارت بين المللي، خدمات مخابراتي به شكل وسيعي توسط بهره بردار ها در سطح جهاني وبين المللي اعمال، و مرزهای بازار ملی مخابرات را در هم نورديده و آنها را در بازار جهانی ادغام ميکند. در راستای رسيدن به يک بازار آزاد و رقابتی، تغييرات قانونی، ساختاری و مقرراتی در بخش مخابرات بايد با عنايت به تشويق سرمايه گذاران، افزايش کارايی بهره برداران، گسترش تامين خدمات به منظور رسيدن به اهداف دسترسی عموم به مخابرات پايه، و بهبود کيفيت خدمات در نظر گرفته شود.
در جهت دستيابی به اين اهداف ، راهکار اصلی اجرای اصلاحات سازمانی است که منجر به جداسازی وظايف، همزمان با خصوصي سازی و آزاد سازی در بخش مخابرات، توسط دولت می گردد و نياز مند راه حلها و تنظيم مقررات متناسب با امکانات و نيازهای واقعی است . در اين صورت تاسيس سازمان تنظيم مقررات الزامی است. هدف اصلي ايجاد سازمانهاي تنظيم مقررات، حصول اطمينان از اهداف سياست گذاري شده است ، در حالي كه به نظر ميرسد سياستهاي انحصاري دولت به تنظيم مقررات نيازي ندارد و تنها در بخش خصوصي اين نياز ديده ميشود. حضور رقبا در بسياري از بازارهاي تازه آزاد شده نيز، نياز به تنظيم مقررات جديد را افزون كرد. در واقع تنظيم مقررات، به عنوان مرجعي برای بهره بردار هاي تازه وارد و بهره بردار هاي قديمياست .همزمان با گسترش سازمان هاي تنظيم مقررات چشم انداز اين مسئله نيز بايد مورد توجه قرار گيرد. در بسياري از كشورها سازمان تنظيم مقررات جايگزين وزارتخانهی ارتباطات و فناوری اطلاعات و يا PTTهاي آن كشور ميگردد. بايد توجه داشت كه با تاسيس اين سازمانها به طور جداگانه، تعداد مراجع قانون گذار در اين كشورها افزايش نمييابد. همچنين همراه با گسترش فعاليتهاي قانون گذاري در زمان خصوصيسازي و ايجاد رقابت، انتظار ميرود كه سطح مداخلات قانون گذاري با توجه به ايجاد بازارهاي رقابتي به شكل قابل توجهي، كاهش يابد.
سازمان تنظيم مقررات و بازار آزاد مخابراتی :
سازمان تنظيم مقررات و رقابت در بازار آزاد مخابراتی
Øمجوز دهي به رقباي جديد و بهره بردار هاي قديميبراي جذب سرمايه، به شكلي كه اصول و پايههاي مشخصي براي هر دوي آنها در نظر گرفته شود.
Øاطمينان از اتصال متقابل شبكهها و خدماتا، و حل و فصل بحثهاي مربوط به اتصال متقابل.
Øجلوگيري از سوء استفادههاي بهره بردار هاي اصلي از موضع تحت سلطه شان در مقابل رقباي جديد به طوري كه موجب طرد شدن آنها از بازارهاي مخابراتي نشود.
Øممانعت از اينكه بهره بردار هاي قدرت مند فعال در بازار،هزينههاي اضافي براي خدمات تعريف كنند ونيروهای بازار را در اختيار خود گيرند. روند سازمان تنظيم مقررات بايد به گونهاي باشد كه مرافعات و تقلبات رقابتي را در بازار مخابرات به حداقل برساند.
Ø اطمينان از حصول و دستيابي به خدمات عام در محيط رقابتي.
بدون در نظر گرفتن مداخلات سازمان تنظيم مقررات براي بدست آوردن چنين اهدافي، به نظر ميرسد كه رقابت در بازار مخابرات تضعيف خواهد شد.
اصول سياست رقابت در بازار مخابراتی
رقابت نا سالم
با اين وجود ميتوان گفت امكان كامل نبودن بازار رقابتي وجود دارد. در اين صورت تعداد كمياز بهره بردار هاي بزرگ و يا بهره بردار هاي دارای زمينهی مناسب بربازار احاطه پيدا ميكنند و معمولا در اين بازارها رقابت به شكل صحيح آن اجرا نميشود. اين امر به امكانات رفاهي مشتريان خدشه وارد كرده و ساختار صنعتي كشور را دچار ضرر و زيان ميكند.رقابت ناسالم باعث تخصيص يافتن ناعادلانه منابع موجود و عامل اصلي تخريب بازار است. مواقعي كه منابع بازار در جاي درست خود قرار نگيرند ويا بد تخصيص داده شوند بازار تخريب ميگردد و در نتيجه ارزشهاي مورد نظر به دست نميآيند.
سياست انحصار طلبي
انواع مداخلات دولت در بازار مخابراتی آزاد شده
دولت جهت مداخله در بازار عموما به انعطاف پذيري و توانايي قوانين و مقررات رقابتي با توجه به شرايط بازار، نيازمند است. برخي از قوانين رقابت بسيار واضح و آشكار تنظيم ميشوند ( مثلا قوانين مرتبط با توافقات ثابت نگه داشتن قيمتها ). در برخي شرايط با وجودي كه قوانين رقابت وجود دارد، اما در صورت صلاحديد سازمان، قوانين جاري ميشود. براي مثال، تفاوت قيمتها در بازار هميشه و در همه موارد، نامناسب ناست و تنها زماني كه مسايل ضد رقابتي در آن مطرح باشد جلوي آن را بايد گرفت. با توجه به اين كه سياست رقابت براي جلوگيري از استفاده نادرست قدرت در بازار و ممانعت از بهره بردار هاي قدرتمندي كه رقباي خود را از بازار خارج ميكنند ايجاد می شود همواره تنشي بين مسئله حفظ رقابت و اهداف آن با محافظت از بهره بردار ها وجود دارد. اين تنش به ويژه در تنظيم مقررات مخابرات از زمان معرفي رقابت تا زماني كه مسئله رقابت به صورت خود تنظيم در آمده و نياز به تنظيم مقررات نداشته باشد كاملا ديده ميشود. سياستهاي رقابتي تنظيم شده بايد امكان استفاده در شرايط مختلف را داشته باشند و مقررات مربوطه بايد با انعطاف كامل و با توجه به شرايط آن بازار، به آن اعمال گردد.
تحول مخابرات، از سياست انحصاري به سياست رقابتي
يكي از اصول اصلي تجزيه و تحليل سياست رقابت، تعريف صحيح بازار است. تعريف “ بازار مناسب “ براي درك صحيح بازار و شناسايي موقعيتهاي قدرتمند آن، امري ضروري است. به همينترتيب براي تجزيه و تحليل توافقات محدودكننده و ضد رقابتي در بين بهره بردار ها بايد تعريف صحيحي از بازار سالم داشته باشيم و بعد از آن به فشار و اثرات اين توافقات بپردازيم. در تعريف بازار دو مسئله مطرح ميگردد : محصول بازار كه همان خدمات ها هستند و منطقه جغرافيايي كه آن محصول در آنجا فروخته ميشود. به علاوه بايد مواردي را كه ميتوان جانشين محصول كرد و از نظر متقاضيان يكسان است مد نظر قرار داد. مثلا ميتوان براي خدمات بين المللي يك كشور كه خدمات تلفن IP خود را از طريق PSTN در اختيار مشتركين قرار ميدهد و شماره گيري آنها با يك شماره دسترسي و يا كد خاصي است، بازار را تعريف كرد.
اثر ارائه خدمات در بازار
اثر منطقه جغرافيايي در بازار
قدرت تعريف شده بازار مخابراتی
Ø سهم بهره بردار در بازار مخابرات
Ø موانع ورود بهره بردار جديد به بازار مخابرات
Ø روند قيمت گذاري خدمات ها
Ø سود دهي
Ø اتحاد و انسجام همه جانبه
بررسي ميزان سهم بهره بردار در بازار مخابرات به پارامترهاي مختلفي شامل ارزشهاي مالي، واحدهاي فروش، واحدهاي توليد و ظرفيت توليد آنها، بستگي دارد. البته در ارزيابي قدرت بازار تنها نبايد به ميزان سهم بهره بردار در بازار اكتفا كرد،با اين وجود، بهره بردار ها بدون داشتن سهم با ارزشي در بازار نميتوانند رفتارهاي ضد رقابتي خود را به بازار اعمال كنند. و ميزان سهم بهره بردار در بازار در تخمين قدرت بازار به عنوان نكتهاي مهم مطرح ميگردد. ارزيابي سدهاي ورود بهره بردار به بازار هم از موارد حائز اهميت است. ميزان فشاري كه در اثر ورود بهره بردار هاي جديد به بهره بردار هاي قديميوارد ميشود، تعيين كننده ميزان قدرتي است كه اين بهره بردار ها در بازار دارند. از عوامل ديگر در ارزيابي بازار ميتوان به روند قيمت گذاري خدمات ها و سود دهي آنها اشاره كرد. بايد گفت كه بهره بردار ها نميتوانند همزمان هم يك رقابت مالي سالم داشته باشند و هم قدرت بازار را در دست گيرند. در رقابتهاي مالي، بالا رفتن قيمتها معمولا طي روند خاصي پيش ميرود و معمولا اين روند با روال و برنامههاي بهره بردار هاي قدرتمند بازار سازگارتر است و گويي بهره بردار هاي قدرتمند بازار در شكلگيري اين قيمتگذاريها دخيل هستند. سوددهي معقول و منطقي بهره بردار هاي موجود در بازار حكايت از حضور يك بازار رقابتي سالم دارد. ولي در صورتي كه ميزان سود دهي بهره بردار ها از حد متعارف خود بيشتر باشد، اين مسئله نشانگر اين است كه رقابت سالميدر قيمت گذاريها وجود نداشته و قدرت بازار در ارزيابي قيمتها در دست گروهي خاص قرار دارد. در نهايت، در سيستم سرمايه گذاري همه جانبه، يكي از مسائل مورد توجه ارزيابي توانايي يك بازار قدرتمند در گسترش و انتقال قدرت به ساير بازارهاي ديگر است . مثلا در بازارهاي مخابراتي كه بهره بردار هاي اصلي به ارائه چند خدماتمشغول هستند، (مثلا يك بهره بردار هم دسترسي به خدمات محلي و هم خدمات با فواصل طولاني و بين المللي را فراهم ميكند) ميتوانند با توجه به مزاياي رقابت در بازار، از قدرت خود در بازارهاي دسترسي محلي براي بازارهاي بين المللي و خدمات با فواصل طولاني استفاده كنند. اين بهره بردار ها ممكن است با تعريف نادرست هزينههاي خدمات دسترسي محلي (شامل هزينههاي اتصال متقابل ) و بالا بردن سود به منظور قطع كمك مالي به رقباي خود كه خدمات بين المللي و يا خدمات با فواصل طولاني را در دست دارند، از قدرت خود در بازار به شكل مناسبي استفاده نكنند.
سوء استفاده از نفوذ در بازار
تعاريف بسيار و در عين حال با مضامين مشابهي براي اين قضيه ارائه شده است. ويژگيهاي اصلي سوء استفاده از نفوذ در بازار عبارتند از :
1- بهره بردار داراي موقعيت خاصي، در بازار مربوطه است.
2- بهره بردار با استفاده از موقعيت خود رفتارهايي نادرست كه براي رقابت مضر است انجام دهد.
سوء استفاده از موقعيت در بازار، امروزه در اشكال جديدي خود را نشان ميدهد (ميكرو سافت در امريكا ). بسته به شرايط، گاهي رفتارهايي كه در قبل به عنوان سوء استفاده مطرح ميشد، امروزه ممكن است به عنوان فعاليت در بازار پذيرفته شود.
اصلاح سوء استفاده از نفوذ و قدرت در بازار
هنگامی كه سازمان تنظيم مقررات تشخيص دهد كه سوء استفاده اي در بازار رخ داده است، بايد چارچوبهاي قانوني موثري را براي اصلاح وضعيت به وجود آمده در بازار فراهم كند. البته بايد گفت كه برخي از اين تواناييها در حوزه اختيارات سازمان تنظيم مقررات و برخي نيز در حوزه فعاليت دادگاهها قراردارد.
نتيجهگيري:
مداخله دولت در سياست رقابتي نيز مسألهاي قابل توجه است. دولت ممكن است به صورت ساختاري يا اجرايي در بازار دخالت كند. اين مورد امري غير قابل اجتناب است كه اثر آن بايد در بررسي وضعيت رقابتي بازار در نظر گرفته شود.در هر حال، رقابت امري است كه باعث ميشود كاربران اهميت بيشتري پيدا كرده و حق انتخاب خدمات بهتر با هزينه كمتر را داشته باشند. مسأله بازار آزاد شده، دير يا زود پديد خواهد آمد و كنترل مؤثر و به هنگام آن ميتواند باعث رونق و رشد اقتصادي قابل توجهي گردد.
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت: asghods
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}