ورزشکاران را باد نکنيد!


 





 
شهرت‌طلبي يکي از خصوصيات ذاتي بشر است. شايد شما هم دوست داشته باشيد که روزي به اندازه يک ورزشکار بين‌المللي، شهرت جهاني پيدا کنيد. اما واقعا مشهور شدن خوب است؟ براي پاسخ به اين سوال، گفتگوي ما را با دکتر حسن علم‌الهدي، جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه فردوسي مشهد، بخوانيد.

آقاي دکتر، آيا افراد به‌طور ذاتي تمايل به مشهور شدن دارند؟
 

بايد گفت بيشتر افراد به‌طور ذاتي و طبيعي، دوست دارند که به شهرت برسند، ديگران آنها را بشناسند و از اين موضوع لذت مي‌برند و در حقيقت احساس رضايت مي‌کنند.

شهرت، خوب است يا بد؟
 

شهرت ممکن است ريشه در نوع فعاليت‌ها و تلاش‌هاي مثبت و سازنده فرد داشته باشد و به صورت طبيعي و در يک مدت زمان طولاني اتفاق بيفتد و به اين ترتيب، فرد زبانزد عام و خاص شود که البته ظرفيت بالاي فرد در اين ميان بسيار حايز اهميت است. اين نوع شهرت را شهرت مثبت مي‌ناميم. در اين نوع شهرت، افراد به دليل توانايي‌هاي واقعي و در يک بازه زماني طولاني به شهرت مي‌رسند و در حقيقت شهرت آنها پايدار و تاريخي باقي مي‌ماند.

اگر ممکن است، يکي از ورزشکاران را مثال بزنيد.
 

جهان پهلوان تختي يکي از مثال‌هاي بارز اين نوع شهرت است. اين افراد الگوي بسيار ارزشمند، سالم و مناسبي براي مردم هستند و اگر رسانه‌ها هم به بزرگ کردن اين افراد بپردازند، هيچ مشکلي به وجود نخواهد آمد زيرا آنها ظرفيت لازم براي شهرت را دارند و اين شهرت در نتيجه رفتارها و توانمندي‌هاي مثبت‌شان به وجود آمده است. اما برعکس اين موضوع نيز وجود دارد. به اين شکل که بعضي از افراد، رشد بادکنکي دارند يعني به دليل يک فرصت کوتاه، شرايط براي مطرح شدن آنها فراهم مي‌شود و به قول معروف يک شبه معروف و مشهور مي‌شوند و چون بسياري از افراد اين گروه، ظرفيت‌هاي لازم را ندارند، اين شهرت غرور کاذب و انحرافات زيادي را برايشان به ارمغان مي‌آورد.

پس گاهي شهرت ريشه در خودنمايي، تظاهر، خود مطرح کردن و سوءاستفاده از فرصت‌هاي استثنايي دارد.
 

بله؛ و متاسفانه اين افراد، الگوي بسيار نامناسب و ناسالمي هستند و رسانه‌ها نيز با بزرگ کردن اين افراد مشهور بر مشکلات آنها دامن مي‌زنند. البته اين مشکل در همه مشاغل وجود دارد اما در جامعه حال حاضر در ميان ورزشکاران و بازيگران بيش از ديگران رواج پيدا کرده است. به‌عنوان مثال، يک فرد کم‌سواد تنها به دليل توانايي‌هاي جسماني کشف و در يک مدت کوتاه سه تا پنج ساله به يک فرد کاملا مشهور و شناخته شده تبديل مي‌شود. در اين مرحله است که مشکل جوزدگي و دوگانگي شخصيتي در وي به وجود مي‌آيد. رسانه‌ها به بزرگ‌نمايي او مي‌پردازند و به اين ترتيب، خود واقعي او از بين مي‌رود و به جايي مي‌رسد که گاهي خلاف ارزش‌هاي جامعه حرکت مي‌کند.

رسانه‌ها در اين ميان چه نقشي دارند؟
 

گاهي نقش رسانه‌ها بسيار مثبت است و افرادي با شهرت مثبت را مطرح‌تر مي‌کنند که در اين شرايط، رسانه وظيفه معرفي يک الگوي مناسب را به خصوص براي جوانان به عهده دارد اما در بعضي از مواقع نيز رسانه‌ها نقش به‌سزايي در بزرگ‌نمايي کاذب افراد و به شهرت رسيدن آنها ايفا مي‌کنند. البته همان‌طور که گفتم، احترام و تجليل از يک فرد مشهور به‌هيچ‌وجه بد نيست اما به اين شرط که فرد، ظرفيت کاملي داشته باشد و شهرت وي، پديد آورنده غرور کاذب نباشد. خلاصه اينکه شهرت‌طلبي ريشه در ساختار شناختي، فکري، اخلاقي و شخصيت افراد دارد و گاهي مي‌تواند به شکل يک اختلال شخصيتي و رفتاري بروز کند تا جايي که حتي سوءشهرت هم لذت‌بخش است و اينکه فرد به هر قيمتي معروف مي‌شود، نوعي ارزش تلقي مي‌شود. رسانه‌ها نيز با مطرح کردن اين فرد در حقيقت بر اعمال ناشايست او صحه مي‌گذارند.

پول چه تاثيري در به شهرت رسيدن ورزشکاران دارد؟
 

براي رسيدن به شهرت‌هاي کاذب، صرف هزينه نکته بسيار مهمي است. نمونه‌هاي زيادي را هم داريم که براي مطرح شدن به رسانه‌ها پول مي‌دهند تا از آنها بگويند و موجب مشهور شدن‌شان بشوند اما در واقع پول يک عامل است که در کنار عوامل ديگر مي‌تواند به شهرت فرد زودتر از زمان ممکن، کمک کند و نمي‌توان آن را ناديده گرفت. نکته مهم اين است که در بسياري از موارد اين افراد مشهور، حسادت ديگران را نيز برمي‌انگيزند که البته حسادت درباره شهرت‌هاي منفي و کاذب کاملا نا به جا است اما اگر درباره شهرت‌هاي مثبت اتفاق بيفتد، مي‌تواند پيشرفت‌هاي فرد را در زندگي به همراه داشته باشد.

آيا ممکن است شهرت با ارزش‌هاي فرهنگي در تضاد باشد؟
 

بله، اگر فرد ظرفيت‌هاي رفتاري و شخصيتي لازم را براي رسيدن به شهرت نداشته باشد، ناخودآگاه پس از گذشت زمان به يک ناهنجاري اجتماعي تبديل مي‌شود که مي‌تواند با ارزش‌هاي فرهنگي در تضاد باشد.
منبع: http://www.salamat.com