خواص خاكستری و ماسونیسم مدرن


 

نويسنده:محمد ایمانی




 
حقیقت آن است كه مثلث صهیونیسم مسیحی (انگلیس، اسرائیل و آمریكا) به تشكیل سازمان جدید ماسونی اهتمام كرده اند و ماسون های جدید، دیگر نه بهایی اند و نه یهودی. آنها ماسون های مسلمانند و می توانند به آیین صهیونیسم ، بهائیت یا هر «بی دینی» دیگری بگروند. آنها ذاتا سكولارند ، لیبرال ها و اباحی مسلكانی كه ذاتا با قید و بندهای دینی و معنوی و اخلاقی مشكل دارند...
9ماه از كلید خوردن فاز نهایی فتنه و جنگ نرم قدرت های استكباری علیه ایران گذشت. تدارك این جنگ دست كم یك دهه زمان برده بود. اكنون جنازه فتنه و اسب تروای جنگ نرم زیرپای ماست. می توان آن جنازه را كالبدشكافی و این ارابه را تجزیه كرد تا معلوم شود گوشت و خون و پوست این جنین مرده از كجا تغذیه شد و اندام آن چگونه تكوین یافت یا به تعبیر دیگر اجزای اسب تروای فریب چگونه مهندسی و روی هم سوار شد. این كالبدشكافی و تجزیه و تشریح از آن جهت حائز اهمیت است كه امكان باز تولید فتنه و جنگ نرم را از دشمن سلب می كند. به یقین دشمن به لطف پروردگار و بیداری و هوشیاری ملت- كه حدفاصل 22خرداد تا 9 دی و 22بهمن آشكارا مشاهده شد- ضربه سهمگینی از ایران دریافت كرده اما چون زخمی است به باز تولید جنگ می اندیشد. كالبدشكافی فتنه و تجزیه اجزاء جنگ نرم در شرایطی كه جزئیات نقشه راه دشمن و شبكه اطلاعاتی او لو رفته است، به میزان بسیار بالایی امكان باز تولید جنگ را منتفی می سازد.
نسبت «فتنه» با «جنگ نرم» چیست؟ فتنه ابزار و مقدمه جنگ نرم است. هدف جوهری فتنه، غبارآلود كردن فضا و سلب قدرت تشخیص از افكار عمومی است. هدف حداقلی (و در عین حال مهم)، ایجاد شكاف اجتماعی و انفعال و حیرت در میان عوام و خواص بود تا امكان بسیج آنها مقابل شبیخون دشمن سلب شود. اما هدف حداكثری- فراتر از این انفعال و حاشیه گزینی- استخدام طیفی از خواص و عوام توسط مهاجمان بود. فتنه زمینه را برای جنگ نرم فراهم می كند و جنگ نرم، هزینه های دشمن را به شدت كاهش می دهد و پای ملت مورد هجمه -و از جیب خود آنها - حساب می كند! در این میان بنیان فتنه، غبارآلود كردن افكار عمومی و سلب قدرت تشخیص حق و ناحق است و این سنگ بنا را هیچ مهندسی نمی تواند در جای خود قرار دهد مگر «خواص خاكستری». خواص خاكستری از یك سو به اعتبار سوابق و ظواهر، برای طبقات زیر خط «فقر فرهنگی» ملاك تشخیص محسوب می شوند و از سوی دیگر، مستعد «غفلت» و معبرگشایی برای دشمن هستند، اگر مستعد «خیانت» و همپیمانی و هم پایی با دشمن نباشند.
آنها مستعد سواری دادن و دوشیده شدن هستند. خاكستری ها در طول سالیان چنان زیسته و دگرگون شده اند كه سنگین و ضعیف الاراده شده اند، بی پروا و دور از احتیاط سر می كنند، خانه بی صاحب و غارت زده را می مانند. خاصیت و كار ویژه اصلی این طیف از نخبگان در دو پهلو و مبهم سخن گفتن است، همان كه هیزم «آتش فتنه» است. حریت و شجاعت و تقوا گمشده آنهاست.خانه بی حفاظ و گله بی چوپان را می مانند. گرگ به گله آنها زده است. فرمایش حضرت باقرالعلوم علیه السلام است كه «دو گرگ كه از دو سو به گله ای هجوم برند آن قدر تلفات نمی گیرند كه مال پرستی و جاه طلبی به دین مومن زیان می زنند». حب مال و حب جاه، میل به اشرافیت اقتصادی و باز تولید سیاست اموی و عباسی! میل به تبعیض و تمایز و تفاخر و تكبر و تعصب جاهلی و خودبزرگ بینی و كوچك شمردن دیگران. غفلت و سر به هوایی و بی پروایی آنها، هر صیاد كمین كرده ای را به طمع و هوس می اندازد. تار و پود غفلتی كه خواص خاكستری دور خویش تنیده و در خود پیله كرده اند، اسباب روحیه گرفتن و دلیری و گستاخی خصم است.
اگر شبكه رسانه ای، ماهواره و مجازی (سایبری) دشمن، فرجام جنگ همه جانبه را به زیر كشیدن جمهوری اسلامی و نشاندن سكولاریسم به جای آن می داند- كه به یقین در آن صورت نه جمهوریت و رایی خواهد ماند و نه اسلامیت- خواص خاكستری سال ها پیش در عمل به سكولاریسم رو كرده اند. خطی كه اینها از غفلت ها برای خویش ساخته اند، عملا خطی سیاسی شده كه دین در آن جز نما و ظاهر و زینت جایگاهی ندارد. سیاست ورزی اسلامی كجا و اشرافیگری و تشكیل شركت سهامی قدرت و قانون شكنی و روحیات فرعونی و ابوجهلی كجا؟ آنها مسلمانان سكولارند، از همه مومن تر و عامل تر به سكولاریسم! این طیف خاكستری نشان شده های دشمنند، بدانند یا ندانند، بپسندند یا نپسندند.
برگردیم و تاریخ دو دهه اخیر را مرور كنیم و ببینیم امثال بهاءالله مهاجرانی-كه این روزها اخبار رسوایی شان در نوكری لابی اسرائیل و نومحافظه كاران در آمریكا (موسسه واشنگتن) و تشكیل «حلقه لندن» به رسانه ها درز كرده- چگونه در دولت ها یكی پس از دیگری بركشیده شدند. مهاجرانی به تنهایی عور و عار و سند خیانت های بزرگ در حزب دولت ساخته كارگزاران و دولت «مشاركتی» خاتمی است. بوی تعفن این مهره جاه طلب و حقیر قریب 15 سال مشام مردم را آزار داد، چه آن روزگار كه آقای هاشمی را متملقانه امیركبیر و سردار سازندگی كه باید با تغییر قانون اساسی رئیس جمهور بماند، خطاب كرد و چه آن روز كه از اتاق فرمان وزارت ارشاد، چراغ «سبز» ترور شخصیت آقای هاشمی توسط روزنامه های زنجیره ای و امثال اكبر گنجی (عضو فعلی اتاق فكر مهاجرانی در خارج) را داد... تا به امروز كه اتاق فكر و فرمان جنبش سبز را در لندن تشكیل می دهد و حتی یك كلمه مخالفت از امثال كروبی و موسوی و خاتمی نمی شنود و چگونه اعتراض كنند در حالی كه از یكدیگر سند و «آتو» دارند؟!
شنبه 6فوریه 2010 (17بهمن 1388) مراسم یادبودی برای احمد بورقانی (معاون مطبوعاتی مهاجرانی در وزارت ارشاد دولت اصلاحات) در دانشگاه تورنتو كانادا برگزار شد. محسن كدیور از طریق ارتباط ویدیویی برای حاضران سخنرانی كرد. او در كسوت روحانی از اعضای حلقه نفاق كیان به شمار می رفت و همچنین عضو حلقه ای بود كه آقای منتظری را تغذیه فكری- سیاسی می كردند و در وقت ضرورت از او فتاوای معارض با جمهوری اسلامی- بلكه اصل اسلام- می ستاندند. كدیور در آن سخنرانی از جمله می گوید «تنها گروهی كه می توانند مقابل نظام دینی قدعلم كنند و بایستند، روحانیون و كسانی هستند كه با مسائل دینی آشنایی كامل دارند. لائیك ها فاقد اعتبار دینداران طرفدار اصلاحات هستند.»
مشابه همین مضمون را آقای سروش طی چند ماه اخیر عنوان كرده است. او در چند اظهار نظر اخیر و از جمله در مصاحبه با «جرس» (شبكه راه اندازی شده از سوی كدیور و مهاجرانی) در حالی كه خود را بنیانگذار «گفتمان سبز» از یك دهه پیش معرفی می كند، می گوید: «آقای خمینی اعتقادی به دموكراسی نداشت... ولایت فقیه استبدادی ترین تفسیر از دین بود و در گفتمان سبز جایی نخواهد داشت. من از سكولاریسم سیاسی دفاع می كنم نه سكولاریسم فلسفی كه به دنبال حذف دین است. اكنون معلوم شده به رغم باور سكولارها در غرب، نه تنها دین مضمحل نشده بلكه طرفداران آن گسترده تر شده اند. به جای بحث بر سر جمهوری ایرانی، ما می توانیم از جمهوری اسلامی تصویری به منزله جمهوری مسلمانان داشته باشیم بدون آن كه تئوری ولایت فقیه بر آن حاكم باشد اما وقتی قرار است نام جمهوری مسلمانان بر آن نهاده شود بهتر است همان جمهوری مطلق ]با حذف قید اسلامی[ به كار برود... واقعیت این است كه درون جنبش سبز هم دینداران و هم غیردینداران، هم چپ ها و سكولارهای فلسفی ]ضددین به تصریح خود سروش[ و حتی افرادی از انجمن حجتیه وجود دارند و این را نه می توان انكار كرد و نه مخفی نگاه داشت».
حقیقت آن است كه مثلث صهیونیسم مسیحی (انگلیس، اسرائیل و آمریكا) به تشكیل سازمان جدید ماسونی اهتمام كرده اند و ماسون های جدید، دیگر نه بهایی اند و نه یهودی. آنها ماسون های مسلمانند كه پای در راه سیدحسن تقی زاده (روحانی كشف لباس كرده) گذاشته اند و می توانند به آیین صهیونیسم، بهائیت یا هر «بی دینی» دیگری بگروند. آنها ذاتا سكولارند، لیبرال ها و اباحی مسلكانی كه ذاتا با قید و بندهای دینی و معنوی و اخلاقی مشكل دارند. مرام آنها آمیزه ای از اصالت نفع و لذت (Utilitarianism-Hedonism) است در پوششی از نسبیت گرایی، احترام به تنوع و تكثر، تساهل و مدارا و نفی خشونت. اكنون شبكه مجازی جنگ نرم به صدها عنصر سابقا فعال در عرصه سیاست و فرهنگ و هنر و رسانه و دانشگاه و حقوق بشر و فمینیسم سپرده شده كه به ویژه طی 5-4 سال گذشته سربازگیری و از كشور گریخته اند و وجه مشترك همه آنها با وجود گرایش های سیاسی گوناگون همین بی باوری لیبرال- سكولاریستی به شرط «بردگی» است. شبكه بردگان كه از صدای آمریكا و رادیو فردا تا شبكه بی بی سی و جرس و دویچه وله (نسخه آلمانی) و رادیو زمانه (نسخه هلندی) و روزنت (نسخه فرانسوی) به صف شده اند، آتش تهیه توپخانه خود را از «سكوت» و «سخن» و بیانیه و آمد و شد «خواص خاكستری» تدارك می كنند هر چند كه طی دو سه ماه اخیر مجددا به آشفتگی و كم رونقی و ركود رسیده اند.
چه فرقی می كند در دولت و مجلس باشی یا مجمع تشخیص مصلحت، در حوزه باشی یا دانشگاه، برنده انتخابات باشی یا بازنده آن، دكتر و مهندس باشی یا آیت الله و حجت الاسلام، در حلقه اطرافیان رئیس جمهور باشی یا از حواریون رئیس مجلس و رئیس مجمع. مهم این است كه كجای فتنه ایستاده ای؟ رویاروی آن، صریح و شفاف و صادق، و غبار را می نشانی یا چنان غرق جزئیات و تعصبات و نفسانیات- و همه جاذبه و دافعه های غیرالهی- شده ای كه از هر سخن گفتن یا لب فرو بستن تو هیزمی برای آتش فتنه ساخته می شود؟ نام و عنوان و سابقه و شهرت به چه می ارزد آنجا كه انسان خویش را به حراج گذاشته باشد؟
لاشه متعفن فتنه به ما می گوید نطفه این مولود نامبارك در دنیازدگی، بی طاقتی میانه میدان جهاد و غفلت از اطاعت امر مولا بسته شد، مانند روز احد كه جنگ پیروز برای مسلمانان مغلوبه شد. «اگر ] در احد[ جراحتی به شما رسید، به آنها ]دشمنان شما[ نیز جراحتی همانند آن وارد شد. و ما این روزهای پیروزی و شكست را میان مردم می گردانیم تا خداوند افرادی را كه ایمان آورده اند بداند و از میان شما شاهدان و گواهانی بگیرد... خداوند صابران را دوست دارد. سخن آنها این بود كه گفتند پروردگارا گناهان و زیاده روی ما در كارها را ببخش و گام های ما را استوار ساز و بر گروه كافران پیروز گردان... ای كسانی كه ایمان آورده اید اگر كافران را اطاعت كنید، شما را به گذشته هایتان برمی گردانند و سرانجام زیانكار خواهید شد... خداوند وعده خویش را عملی كرد آن هنگام كه دشمن را از پای درآوردید تا اینكه سست شدید و با هم منازعه كردید و بعد از آن كه پیروزی دلخواه را به شما نشان داد، عصیان و نافرمانی كردید... خداوند شما را ]از پیروزی[ منصرف ساخت تا شما را آزمایش كند... كسانی كه اجابت كردند خدا و رسولش را پس از آن كه جراحاتی به آنها رسید، برای آنها كه نیكو رفتار كردند و تقوا پیشه نمودند، پاداشی بزرگ است. اینها كسانی هستند كه چون مردم به آنها گفتند مردم ]لشكر دشمن[ برای هجوم به شما جمع شده اند، از آنان بترسید، بر ایمانشان افزود و گفتند خدا ما را كافی است و بهترین حامی ماست. به همین دلیل آنها ]از این میدان[ با نعمت و فضل پروردگار بازگشتند در حالی كه هیچ ناراحتی به آنان نرسید و از رضای خدا پیروی كردند... شیطان فقط پیروان و دوستان خود را می ترساند، پس از آنان نترسید و از من بترسید اگر ایمان دارید. ای پیامبر تو را محزون نكند آنها كه به سوی كفر می شتابند. آنها هیچ زیانی به خدا نمی رسانند. خداوند اراده كرده كه هیچ بهره ای برای آنها در آخرت قرار ندهد... آنها كه ایمان رادادند تا كفر را خریدند زیانی به خدا نمی رسانند... گمان نكنند اگر مهلتی به آنها می دهیم به سودشان است. مهلت می دهیم تا بر گناه خویش بیفزایند و برای آنهاست عذاب خواركننده. چنین نبود كه خداوند مؤمنان را همان گونه كه هستند واگذارد، مگر آن كه خبیث و ناپاك را از طیب جدا سازد...»(آیات 140 تا 179 سوره آل عمران)
منبع:مرکز اسناد انقلاب اسلامی
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت : mimretahamahdijahesh