اعتصاب
اعتصاب
اعتصاب
اعتصاب عبارت است از خودداری ارادی و دسته جمعی کارگران از انجام دادن کار،به منظور رسیدن به هدفهای مشخصی صورت می گیرد ،اما به معنی نقض همیشگی قرارداد نیست. اعتصاب از حربه کارگران است.وقوع اعتصاب بسیار بیشتر از تعطیلی کارگاه است. کارفرمایان معمولا اعتصاب را عملی خرابکارانه، نامسئولانه؛ زیانآور برای جامعه واز بین برنده و تلفکننده منابع می دانند.
کارگران اعتصاب را برای بیان گروهی اعتراض خود برضد نارساییهای اقتصادی-اجتماعی و شغلی،اعتراض به رفتارهای شغلی ناپسند کارفرمایان می دانند.
1 . تحریم کار
2 . کم کاری
3 . خودداری از اضافهکاری
4 . اعتصاب نشسته
5 . اعتصاب تهدیدکننده
6 . اعتصاب نوبتی
7 . خرابکاری در محل کار
8 . اعتصاب ناگهانی
9 .گروگانگیری کارفرما
10 . جلوگیری از استخدام دیگران
11 . اشغال محل کار
12 . اعتصاب همدردی
2 . درخواست کاهش ساعات کار
3 . درخواست تضمین شغلی
4 . اعتراض به مدیریت بد
5 . وجود اختلاف درباره موضوعهای استخدامی و رفاهی
6 . اعتراض به وضعیت محیط کار
7 . درخواست ایجاد تغییر در روش تولید
8 . پيشبرد اهداف سیاسی
9 . ستیز طبقاتی
و ............
شورتروتیلی معتقدند برای تبیین اعتصابات سه دیدگاه وجود دارد : دیدگاه نخست اعتصاب را حاصل فقر کارگران میداند. دیدگاه دوم اعتصاب را گسست در نظم اجتماعی میداند که به بیهنجاری میانجامد. دیدگاه سوم اعتصاب را حاصل ستیز منافع میداند.
کر نیز در کتاب صنعتگرایی و انسان صنعتی تصیری تحولی از نهادی شدن ستیز در صنهت عرضه کرده است.کر و همکارانش معتقدند جامعه های ضنعتی به سوی چندوجهی میگرایند و یکی از مهمترین وجوه این جوامع حرکت از جنگ طبقاتی به سوی ترفند استفاده از دستگاه دیوانسالاری است.
شورتروتیلی میگویند کر از صاحب نظران دیدگاه نخست است که نقش ستیز در جامعه صنعتی را در درازمدت در نظر میگیرد. از صاحبنظران دیدگاه دوم یعنی دیدگاهی که اعتصاب را پیامد گسست اجتماعی می داند میتوان از اسلمسر نام برد که معتقد است صنعتی شدن با افتراق ساختاری همراه است.
از صاحب نظران دیدگاه سوم که اعتصاب را پیامد ستیز منافع می داند میتوان از تامپسون نام برد.
موضع اصلی شورتر وتیلی این است که منافع اقتصادی، سازمانی، سیاسی در همه مقیاسهای زمانی عمل میکند. شورتر و تیلی تجربه تاریخی فعالیت اعتصابی در فرانسه را از لحاظ زمانی دوره بندی کردهاند :
دوره اول : سال 1800 ، مرحله پیشه وری : در این مرحله پیشهوران و شاگردان آنها در بنگاههای کوچکی کار میکنندکه سلسه مراتب در آنها بستگی دارد به شبکه رسمی یا غیر رسمی روابط و پاسدار همبستگی محلی است.در این مورد صنایع شیشه سازی مثال خوبی است.
دوره دوم :1800-1954 ،مرحله تولید انبوه : این مرحله با گسترش جادههای کمربندی ، وظایف تکراری و سطح پایین از لحاظ مهارت و کم شدن میزان نظارت کارگران بر کارها پیوند دارد. مثل کارگاههای نساجی و کارخانههای خودروسازی
دوره سوم : 1954 به بعد ،مرحله بخشهای علمی :این مرحله به ایجاد کارخانههای خودکار و پیوسته فرایندی مانند کارخانههای شیمیایی مربوط میشود. در این مرحله مانند مرحله پیشه وری کارگر درباره کل فرایند تولید بینش دارد و درباره آنچه در تولید رخ میدهد هم تاحدی قدرت دارد و هم مسئولیت .ولی شالوده سازمانی فرق میکند.
شورتر وتیلی میگویند سیایت و سازماندهی وجوه ذاتی کنش جمعی است.
ب .آن دو کوشیدهاند از مطالعه اعتصابات همچون روشی برای آزمودن نظریههای ستیز صنعتی استفاده کنند.
ج .آنها با مارکس در این اختلاف نظر دارندکه ستیز میان کارکنان دفتری و متخصصان بخش علمی را مرحله دیگری از رابطه دگرگونی اقتصادی و اعتراض سیاسی میدانند و میگویند این ستیز در پیش روی جامعههای صنعتی است.
د . اینکه شورتر وتیلی با بلندپروازی میکوشند به آمارهای فرانسه جنبه بین المللی بدهند.
آنها میگویندوجه مشترک همه کسانی که نظریههای چندگرایانه عرضه کردهاند این است نشان بدهند ستیز صنعتی در جامعههای صنعتی پیشرفته چندان اهمیتی ندارد.
کورپی و شالف ریشههای صنعتگرایی چند بعدی را در عقاید وبر درباره طبقه و قشر بندی میدانند. بدین منظور آنها بر اعمیت روابط تولیدی در تبیین ماهیت ستیز صنعتی در جوامع سرمایه داری تاکید شدید میکنند.
کورپی و شالف میگویند درسی که از کشور سوئد میگیریم این است که :
کشوری که از جنگ جهانی دوم به بعد به داشتن آرامش در حوزه صنعت مشهور بوده است چندان با اصول اعتقادی صنعتگرایان چند بعدی همخوانی نداشته است.
کورپی و شالف معتقدند که برای تبیین روندهای ستیز صنعتی یکی از مهمترین عواملی که باید در نظر داشته باشیم دگرگونی در توزیع منابع قدرت میان گروههای است که در دموکراسیهای سرمایه داری شرکت دارند..
کورپی و شالف پنج نوع ستیز صنعتی را در جامعههای سرمایهداری مشخص کردهاند که عبارتند از :
1 . سوئد ، نروژ،اتریش : کاهش دراز مدت در میزان ستیز صنعتی همراه با تصویب قانون سوسیال دموکراتیک که به طبقه کارگر اجازه سهیم شدن در قدرت سیاسی می داد .
2 . ایرلند،امریکا،کانادا : میزان بالای ستیز صنعتی دراز مدت بیآنکه هیچ یک از احزاب طبقه کارگر در حکومت شرکت داشته باشند.
3 .فرانسه،ایتالیا،ژاپن،فنلاند،استرالیا،نیوزیلند : میزان بالای ستیز صنعتی کوتاه مدت احزاب طبقه کارگر حمایت انتخاباتی چشمگیر دارند اما د حکومت سهیم نیستند.
4 .بلژیک ،بریتانیا،دانمارک : نوسان دستیابی ناپایدار به قدرت حکومتی ، اعتصابها اهمیت کیفی خود را در دوره پس از جنگ به اندازه پیش از جنگ و حتی بیشتر از آن حفظ میکنند.
5 .آلمان غربی،هلند،سوئیس : نمونههای انحرافی که با آیین کلی همخوانی ندارد . سطح ستیز صنعتی پایین است اما طبقه کارگر قدرتی در حکومت ندارد.
2 . آنها جنبههای تفرقه افکن مذهبی ، قومی و تفاوتهای زبانی را برای طبقه کارگر در نظر گرفتهانمداما پژوهشی در باره اینکه چگومه فرایند کار تضادمنافع ایجاد میکند نکردهاند.
3 . انها نقش دولت را به دقت تحلیل نکردهاند.
4 . اهمیتی به نقش سازمانهای استخدام کننده ندادهاند.
5 . گرچه بر اهمیت فرایند تولیدکه منبع ستیز صنعتی است تاکید کردهاند اما نتیجهای از این تاکیدگذاری نگرتهاند.
6 . درباره آلمان غربی ،هلند و سوئیس به تبیین های الابختکی توسل جستهاند.
ادواردز میپذیرد که محیط سیاسی زمینه روابط صنعتی به تبیین میزان اعتصابها مربوط است.ادواردز با آنکه از تبیینهای دیگر غافل نیست میگوید که ویژگی اعتصابهای امریکایی مبارزهای است که بر سر نظارت بر کار در دورهای طولانی صورت گرفته.
به نظر ادواردز مهمترین متغییری که برای تبیین انگارههای اعتصاب لازم است شدت مبارزه برای کسب نظارت بر کار است.
در آمریکا در کنار مبارزه مداوم برای تثبیت توافقهای جمعی و به دست آوردن حق چانه زدن ادامه پیدا کرده است.
امریکا از لحاظ نظام سیاسی کلی سیاست محافظهکارانه دارد اما نیروی کار آن رزمنده است و مستعد اعتصاب.
ناولز تجربه بریتانیا در فاصله 1911 تا 1974 توجه ویژهای نشان داده است.او سه نوع مهم اعتصاب را مشخص کرده است :
الف : بنیادی « اعتصابهایی که بر سر دستمزد و شرایط کار صورت میگیرد »
ب : سایشی : «که بر سر استخدام طبقات خاصی از مردم ، قراردادهای کاری ، قواعد و انضباط پیش میآید » .
ج : همبستگی : « که مربوط است به اصول اتحادیههای صنفی ، مانند اعتصابهای که به منظور همدردی صورت میگیرد. »
کرانین با استفاده از تحلیلهای ناولز و پژوهشهای خودش نتیجه گرفت که اعتصاب های انگلستان حالت موجی دارد. دور کن در بررسی اعتصاب در انگلیس توجه اصلی خود را به نقش دولت و تاثیر ان در ستیز صنعتی معطوف کرده است. او و همکارانش معتقدند که دولت میتواند برای پاسخگویی به تنگناهای اقتصادی همانند به شیوههای متفاوتی عمل کند. در سال 1984 بریتانیا بالاترین میزان اعتصاب را از لحاظ تعدادهای روزهای اعتصاب داشته است.
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت : masoudranjbar
کارگران اعتصاب را برای بیان گروهی اعتراض خود برضد نارساییهای اقتصادی-اجتماعی و شغلی،اعتراض به رفتارهای شغلی ناپسند کارفرمایان می دانند.
تعطیل کارگاه
حق اعتصاب
انواع اعتصاب
1 . تحریم کار
2 . کم کاری
3 . خودداری از اضافهکاری
4 . اعتصاب نشسته
5 . اعتصاب تهدیدکننده
6 . اعتصاب نوبتی
7 . خرابکاری در محل کار
8 . اعتصاب ناگهانی
9 .گروگانگیری کارفرما
10 . جلوگیری از استخدام دیگران
11 . اشغال محل کار
12 . اعتصاب همدردی
علت های اعتصاب
رایج ترین علتهای اعتصاب
2 . درخواست کاهش ساعات کار
3 . درخواست تضمین شغلی
4 . اعتراض به مدیریت بد
5 . وجود اختلاف درباره موضوعهای استخدامی و رفاهی
6 . اعتراض به وضعیت محیط کار
7 . درخواست ایجاد تغییر در روش تولید
8 . پيشبرد اهداف سیاسی
9 . ستیز طبقاتی
و ............
اعتصاب و نظریه های تخصص و همکاری
اعتصاب نظریه بهره کشی و ستیز
اعتصاب و مشروعیت بازار
نظریههای اعتصاب و کاربرد آن در کشورهای صنعتی
فرانسه
شورتروتیلی معتقدند برای تبیین اعتصابات سه دیدگاه وجود دارد : دیدگاه نخست اعتصاب را حاصل فقر کارگران میداند. دیدگاه دوم اعتصاب را گسست در نظم اجتماعی میداند که به بیهنجاری میانجامد. دیدگاه سوم اعتصاب را حاصل ستیز منافع میداند.
کر نیز در کتاب صنعتگرایی و انسان صنعتی تصیری تحولی از نهادی شدن ستیز در صنهت عرضه کرده است.کر و همکارانش معتقدند جامعه های ضنعتی به سوی چندوجهی میگرایند و یکی از مهمترین وجوه این جوامع حرکت از جنگ طبقاتی به سوی ترفند استفاده از دستگاه دیوانسالاری است.
شورتروتیلی میگویند کر از صاحب نظران دیدگاه نخست است که نقش ستیز در جامعه صنعتی را در درازمدت در نظر میگیرد. از صاحبنظران دیدگاه دوم یعنی دیدگاهی که اعتصاب را پیامد گسست اجتماعی می داند میتوان از اسلمسر نام برد که معتقد است صنعتی شدن با افتراق ساختاری همراه است.
از صاحب نظران دیدگاه سوم که اعتصاب را پیامد ستیز منافع می داند میتوان از تامپسون نام برد.
موضع اصلی شورتر وتیلی این است که منافع اقتصادی، سازمانی، سیاسی در همه مقیاسهای زمانی عمل میکند. شورتر و تیلی تجربه تاریخی فعالیت اعتصابی در فرانسه را از لحاظ زمانی دوره بندی کردهاند :
دوره اول : سال 1800 ، مرحله پیشه وری : در این مرحله پیشهوران و شاگردان آنها در بنگاههای کوچکی کار میکنندکه سلسه مراتب در آنها بستگی دارد به شبکه رسمی یا غیر رسمی روابط و پاسدار همبستگی محلی است.در این مورد صنایع شیشه سازی مثال خوبی است.
دوره دوم :1800-1954 ،مرحله تولید انبوه : این مرحله با گسترش جادههای کمربندی ، وظایف تکراری و سطح پایین از لحاظ مهارت و کم شدن میزان نظارت کارگران بر کارها پیوند دارد. مثل کارگاههای نساجی و کارخانههای خودروسازی
دوره سوم : 1954 به بعد ،مرحله بخشهای علمی :این مرحله به ایجاد کارخانههای خودکار و پیوسته فرایندی مانند کارخانههای شیمیایی مربوط میشود. در این مرحله مانند مرحله پیشه وری کارگر درباره کل فرایند تولید بینش دارد و درباره آنچه در تولید رخ میدهد هم تاحدی قدرت دارد و هم مسئولیت .ولی شالوده سازمانی فرق میکند.
شورتر وتیلی میگویند سیایت و سازماندهی وجوه ذاتی کنش جمعی است.
نکات برجسته از رهیافت شورتر وتیلی
ب .آن دو کوشیدهاند از مطالعه اعتصابات همچون روشی برای آزمودن نظریههای ستیز صنعتی استفاده کنند.
ج .آنها با مارکس در این اختلاف نظر دارندکه ستیز میان کارکنان دفتری و متخصصان بخش علمی را مرحله دیگری از رابطه دگرگونی اقتصادی و اعتراض سیاسی میدانند و میگویند این ستیز در پیش روی جامعههای صنعتی است.
د . اینکه شورتر وتیلی با بلندپروازی میکوشند به آمارهای فرانسه جنبه بین المللی بدهند.
سوئد
آنها میگویندوجه مشترک همه کسانی که نظریههای چندگرایانه عرضه کردهاند این است نشان بدهند ستیز صنعتی در جامعههای صنعتی پیشرفته چندان اهمیتی ندارد.
کورپی و شالف ریشههای صنعتگرایی چند بعدی را در عقاید وبر درباره طبقه و قشر بندی میدانند. بدین منظور آنها بر اعمیت روابط تولیدی در تبیین ماهیت ستیز صنعتی در جوامع سرمایه داری تاکید شدید میکنند.
کورپی و شالف میگویند درسی که از کشور سوئد میگیریم این است که :
کشوری که از جنگ جهانی دوم به بعد به داشتن آرامش در حوزه صنعت مشهور بوده است چندان با اصول اعتقادی صنعتگرایان چند بعدی همخوانی نداشته است.
کورپی و شالف معتقدند که برای تبیین روندهای ستیز صنعتی یکی از مهمترین عواملی که باید در نظر داشته باشیم دگرگونی در توزیع منابع قدرت میان گروههای است که در دموکراسیهای سرمایه داری شرکت دارند..
کورپی و شالف پنج نوع ستیز صنعتی را در جامعههای سرمایهداری مشخص کردهاند که عبارتند از :
1 . سوئد ، نروژ،اتریش : کاهش دراز مدت در میزان ستیز صنعتی همراه با تصویب قانون سوسیال دموکراتیک که به طبقه کارگر اجازه سهیم شدن در قدرت سیاسی می داد .
2 . ایرلند،امریکا،کانادا : میزان بالای ستیز صنعتی دراز مدت بیآنکه هیچ یک از احزاب طبقه کارگر در حکومت شرکت داشته باشند.
3 .فرانسه،ایتالیا،ژاپن،فنلاند،استرالیا،نیوزیلند : میزان بالای ستیز صنعتی کوتاه مدت احزاب طبقه کارگر حمایت انتخاباتی چشمگیر دارند اما د حکومت سهیم نیستند.
4 .بلژیک ،بریتانیا،دانمارک : نوسان دستیابی ناپایدار به قدرت حکومتی ، اعتصابها اهمیت کیفی خود را در دوره پس از جنگ به اندازه پیش از جنگ و حتی بیشتر از آن حفظ میکنند.
5 .آلمان غربی،هلند،سوئیس : نمونههای انحرافی که با آیین کلی همخوانی ندارد . سطح ستیز صنعتی پایین است اما طبقه کارگر قدرتی در حکومت ندارد.
ایراد باتستون به نتیجه گیریهای کورپی وشالف :
2 . آنها جنبههای تفرقه افکن مذهبی ، قومی و تفاوتهای زبانی را برای طبقه کارگر در نظر گرفتهانمداما پژوهشی در باره اینکه چگومه فرایند کار تضادمنافع ایجاد میکند نکردهاند.
3 . انها نقش دولت را به دقت تحلیل نکردهاند.
4 . اهمیتی به نقش سازمانهای استخدام کننده ندادهاند.
5 . گرچه بر اهمیت فرایند تولیدکه منبع ستیز صنعتی است تاکید کردهاند اما نتیجهای از این تاکیدگذاری نگرتهاند.
6 . درباره آلمان غربی ،هلند و سوئیس به تبیین های الابختکی توسل جستهاند.
ایالات متحده امریکا
ادواردز میپذیرد که محیط سیاسی زمینه روابط صنعتی به تبیین میزان اعتصابها مربوط است.ادواردز با آنکه از تبیینهای دیگر غافل نیست میگوید که ویژگی اعتصابهای امریکایی مبارزهای است که بر سر نظارت بر کار در دورهای طولانی صورت گرفته.
به نظر ادواردز مهمترین متغییری که برای تبیین انگارههای اعتصاب لازم است شدت مبارزه برای کسب نظارت بر کار است.
در آمریکا در کنار مبارزه مداوم برای تثبیت توافقهای جمعی و به دست آوردن حق چانه زدن ادامه پیدا کرده است.
امریکا از لحاظ نظام سیاسی کلی سیاست محافظهکارانه دارد اما نیروی کار آن رزمنده است و مستعد اعتصاب.
بریتانیا
ناولز تجربه بریتانیا در فاصله 1911 تا 1974 توجه ویژهای نشان داده است.او سه نوع مهم اعتصاب را مشخص کرده است :
الف : بنیادی « اعتصابهایی که بر سر دستمزد و شرایط کار صورت میگیرد »
ب : سایشی : «که بر سر استخدام طبقات خاصی از مردم ، قراردادهای کاری ، قواعد و انضباط پیش میآید » .
ج : همبستگی : « که مربوط است به اصول اتحادیههای صنفی ، مانند اعتصابهای که به منظور همدردی صورت میگیرد. »
کرانین با استفاده از تحلیلهای ناولز و پژوهشهای خودش نتیجه گرفت که اعتصاب های انگلستان حالت موجی دارد. دور کن در بررسی اعتصاب در انگلیس توجه اصلی خود را به نقش دولت و تاثیر ان در ستیز صنعتی معطوف کرده است. او و همکارانش معتقدند که دولت میتواند برای پاسخگویی به تنگناهای اقتصادی همانند به شیوههای متفاوتی عمل کند. در سال 1984 بریتانیا بالاترین میزان اعتصاب را از لحاظ تعدادهای روزهای اعتصاب داشته است.
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت : masoudranjbar
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}