اعتصاب


 






 
اعتصاب عبارت است از خودداری ارادی و دسته جمعی کارگران از انجام دادن کار،به منظور رسیدن به هدف‏های مشخصی صورت می گیرد ،اما به معنی نقض همیشگی قرارداد نیست. اعتصاب از حربه کارگران است.وقوع اعتصاب بسیار بیشتر از تعطیلی کارگاه است. کارفرمایان معمولا اعتصاب را عملی خرابکارانه، نامسئولانه؛ زیان‏آور برای جامعه واز بین برنده و تلف‏کننده منابع می دانند.
کارگران اعتصاب را برای بیان گروهی اعتراض خود برضد نارساییهای اقتصادی-اجتماعی و شغلی،اعتراض به رفتارهای شغلی ناپسند کارفرمایان می دانند.

تعطیل کارگاه
 

گاه کارفرما برای تهدید کارگران و زورآزمایی در مقابل آنها به منظور تحمیل شرایط کار ،موقتا محل کار را تعطیل می کند. تعطیل کارگاه از حربه کارفرمایان است.

حق اعتصاب
 

در بسیاری از کشورها حق اعتصاب برای کارگران به رسمیت شناخته شده است.در رانسه،نخستین بار در ماه مه 1864 و در انگلستان در 1875 حق اعتصاب کارگران به رسمیت شناخته شد. در منشور حقوق سندیکایی مصوب سال 1954 ورشو و اعلامیه جهانی سندیکایی پراگ چنین آمده است. «حق اعتصاب از حقوق اساسی کارگران است».

انواع اعتصاب
 

اعتصاب را می‏توان از نظر محتوی به اعتصابات اقتصادی،اجتماعی،سیاسی تقسیم کرد و از لحاظ شکل انواع گوناگونی دارد که عبارتند از :
1 . تحریم کار
2 . کم کاری
3 . خودداری از اضافه‏کاری
4 . اعتصاب نشسته
5 . اعتصاب تهدیدکننده
6 . اعتصاب نوبتی
7 . خرابکاری در محل کار
8 . اعتصاب ناگهانی
9 .گروگان‏گیری کارفرما
10 . جلوگیری از استخدام دیگران
11 . اشغال محل کار
12 . اعتصاب همدردی

علت های اعتصاب
 

به طور کلی اعتصاب حاصل از نارضایتی کارکنان از وضعیت موجود است. در بیشتر موارد علت اعتصاب این است که کارگر بیش از تمایل و توان خود کار می کند اما نمی تواند زندگیش را بگذراند.

رایج ترین علتهای اعتصاب
 

1 . تقاضا برای افزایش کار
2 . درخواست کاهش ساعات کار
3 . درخواست تضمین شغلی
4 . اعتراض به مدیریت بد
5 . وجود اختلاف درباره موضوعهای استخدامی و رفاهی
6 . اعتراض به وضعیت محیط کار
7 . درخواست ایجاد تغییر در روش تولید
8 . پيشبرد اهداف سیاسی
9 . ستیز طبقاتی
و ............

اعتصاب و نظریه های تخصص و همکاری
 

طرفداران این دیدگاه،چون ستیز را ذات نظام نمی‏دانند و درباره نظام دید تاییدآمیز دارند، از حفظ وضع موجود پشتیبانی می کنند . بنابراین از هرگونه تعارض و تبلور آن به صورت اعتصاب را جریانی ویرانگر و برخلاف نظم موجود به شمار می‏آورند.

اعتصاب نظریه بهره کشی و ستیز
 

از آنجا خاستگاه اعتصاب ستیز است طرفداران این دیدگاه وضع موحود را بیماری و انحراف به شمار می‏آورند.

اعتصاب و مشروعیت بازار
 

از این دیدگاه بروز ستیز ممکن است برای تقویت وضع موجود مقید باشد. مثلا کوزر معتقد است بروز ستیز به جای اینکه ویرانگر باشد ممکن است وسیله‏ای برای ایجاد توازن و در نتیجه برای حفظ جامعه باشد.

نظریه‏های اعتصاب و کاربرد آن در کشورهای صنعتی
 

یکی از مهمترین موضوع‏های جامعه شناسی صنعتی بررسی این مطلب است که آیا میان کارگران و کارفرمایان ستیز منافع وجود دارد یا همگونی منافع.

فرانسه
 

دو تن از جامعه‏شناسان به نامهای شورترو تیلی پدیده اعتصاب در فرانسه را بررسی کرده‏اند.این دو با دیدگاه جامعه‏شناختی خود به اعتصاب نه تنها همچون شکلی از کنش جمعی نگریسته‏اند ، بلکه کوشیده‏اندکه اعتصاب را با دیگر اشکال ستیز و کنش جمعی نظیر رشد اتحادیه‏ها پیوند دهند.
شورتروتیلی معتقدند برای تبیین اعتصابات سه دیدگاه وجود دارد : دیدگاه نخست اعتصاب را حاصل فقر کارگران می‏داند. دیدگاه دوم اعتصاب را گسست در نظم اجتماعی می‏داند که به بی‏هنجاری می‏انجامد. دیدگاه سوم اعتصاب را حاصل ستیز منافع می‏داند.
کر نیز در کتاب صنعتگرایی و انسان صنعتی تصیری تحولی از نهادی شدن ستیز در صنهت عرضه کرده است.کر و همکارانش معتقدند جامعه های ضنعتی به سوی چندوجهی می‏گرایند و یکی از مهمترین وجوه این جوامع حرکت از جنگ طبقاتی به سوی ترفند استفاده از دستگاه دیوانسالاری است.
شورتروتیلی می‏گویند کر از صاحب نظران دیدگاه نخست است که نقش ستیز در جامعه صنعتی را در درازمدت در نظر می‏گیرد. از صاحب‏نظران دیدگاه دوم یعنی دیدگاهی که اعتصاب را پیامد گسست اجتماعی می داند می‏توان از اسلمسر نام برد که معتقد است صنعتی شدن با افتراق ساختاری همراه است.
از صاحب نظران دیدگاه سوم که اعتصاب را پیامد ستیز منافع می داند می‏توان از تامپسون نام برد.
موضع اصلی شورتر وتیلی این است که منافع اقتصادی، سازمانی، سیاسی در همه مقیاسهای زمانی عمل می‏کند. شورتر و تیلی تجربه تاریخی فعالیت اعتصابی در فرانسه را از لحاظ زمانی دوره بندی کرده‏اند :
دوره اول : سال 1800 ، مرحله پیشه وری : در این مرحله پیشه‏وران و شاگردان آنها در بنگاههای کوچکی کار می‏کنندکه سلسه مراتب در آنها بستگی دارد به شبکه رسمی یا غیر رسمی روابط و پاسدار همبستگی محلی است.در این مورد صنایع شیشه سازی مثال خوبی است.
دوره دوم :1800-1954 ،مرحله تولید انبوه : این مرحله با گسترش جاده‏های کمربندی ، وظایف تکراری و سطح پایین از لحاظ مهارت و کم شدن میزان نظارت کارگران بر کارها پیوند دارد. مثل کارگاههای نساجی و کارخانه‏های خودروسازی
دوره سوم : 1954 به بعد ،مرحله بخشهای علمی :این مرحله به ایجاد کارخانه‏های خودکار و پیوسته فرایندی مانند کارخانه‏های شیمیایی مربوط می‏شود. در این مرحله مانند مرحله پیشه وری کارگر درباره کل فرایند تولید بینش دارد و درباره آنچه در تولید رخ می‏دهد هم تاحدی قدرت دارد و هم مسئولیت .ولی شالوده سازمانی فرق می‏کند.
شورتر وتیلی می‏گویند سیایت و سازماندهی وجوه ذاتی کنش جمعی است.

نکات برجسته از رهیافت شورتر وتیلی
 

الف . رهیافت آنها مبتنی بر نظریه‏پردازی درباره تحلیل اعتصاب است.
ب .آن دو کوشیده‏اند از مطالعه اعتصابات همچون روشی برای آزمودن نظریه‏های ستیز صنعتی استفاده کنند.
ج .آنها با مارکس در این اختلاف نظر دارندکه ستیز میان کارکنان دفتری و متخصصان بخش علمی را مرحله دیگری از رابطه دگرگونی اقتصادی و اعتراض سیاسی می‏دانند و می‏گویند این ستیز در پیش روی جامعه‏های صنعتی است.
د . اینکه شورتر وتیلی با بلندپروازی می‏کوشند به آمارهای فرانسه جنبه بین المللی بدهند.

سوئد
 

برای تحلیل اعتصاب در سوئد از پژوهش کورپی و شالف آغاز می‏کنیم . این دو جامعه شناس اعتبار کلی همه نظریه‏های ستیز صنعتی را در سوئد محک زده‏اند، دیدگاه نظری صنعتگرایی چند بعدی که به نظر انها زیر بنای فکری آثار علوم اجتماعی را تشکیل می‏دهد.
آنها می‏گویندوجه مشترک همه کسانی که نظریه‏های چندگرایانه عرضه کرده‏اند این است نشان بدهند ستیز صنعتی در جامعه‏های صنعتی پیشرفته چندان اهمیتی ندارد.
کورپی و شالف ریشه‏های صنعتگرایی چند بعدی را در عقاید وبر درباره طبقه و قشر بندی می‏دانند. بدین منظور آنها بر اعمیت روابط تولیدی در تبیین ماهیت ستیز صنعتی در جوامع سرمایه داری تاکید شدید می‏کنند.
کورپی و شالف می‏گویند درسی که از کشور سوئد می‏گیریم این است که :
کشوری که از جنگ جهانی دوم به بعد به داشتن آرامش در حوزه صنعت مشهور بوده است چندان با اصول اعتقادی صنعتگرایان چند بعدی همخوانی نداشته است.
کورپی و شالف معتقدند که برای تبیین روندهای ستیز صنعتی یکی از مهمترین عواملی که باید در نظر داشته باشیم دگرگونی در توزیع منابع قدرت میان گروههای است که در دموکراسیهای سرمایه داری شرکت دارند..
کورپی و شالف پنج نوع ستیز صنعتی را در جامعه‏های سرمایه‏داری مشخص کرده‏اند که عبارتند از :
1 . سوئد ، نروژ،اتریش : کاهش دراز مدت در میزان ستیز صنعتی همراه با تصویب قانون سوسیال دموکراتیک که به طبقه کارگر اجازه سهیم شدن در قدرت سیاسی می داد .
2 . ایرلند،امریکا،کانادا : میزان بالای ستیز صنعتی دراز مدت بی‏آنکه هیچ یک از احزاب طبقه کارگر در حکومت شرکت داشته باشند.
3 .فرانسه،ایتالیا،ژاپن،فنلاند،استرالیا،نیوزیلند : میزان بالای ستیز صنعتی کوتاه مدت احزاب طبقه کارگر حمایت انتخاباتی چشمگیر دارند اما د حکومت سهیم نیستند.
4 .بلژیک ،بریتانیا،دانمارک : نوسان دستیابی ناپایدار به قدرت حکومتی ، اعتصابها اهمیت کیفی خود را در دوره پس از جنگ به اندازه پیش از جنگ و حتی بیشتر از آن حفظ می‏کنند.
5 .آلمان غربی،هلند،سوئیس : نمونه‏های انحرافی که با آیین کلی همخوانی ندارد . سطح ستیز صنعتی پایین است اما طبقه کارگر قدرتی در حکومت ندارد.

ایراد باتستون به نتیجه گیریهای کورپی وشالف :
 

1 . به عواکمل نهادی در روابط صنعتی و سازماندهی اتحادیه‏های کارگری توجه کافی نکرده‏اند.
2 . آنها جنبه‏های تفرقه افکن مذهبی ، قومی و تفاوتهای زبانی را برای طبقه کارگر در نظر گرفته‏انمداما پژوهشی در باره اینکه چگومه فرایند کار تضادمنافع ایجاد می‏کند نکرده‏اند.
3 . انها نقش دولت را به دقت تحلیل نکرده‏اند.
4 . اهمیتی به نقش سازمانهای استخدام کننده نداده‏اند.
5 . گرچه بر اهمیت فرایند تولیدکه منبع ستیز صنعتی است تاکید کرده‏اند اما نتیجه‏ای از این تاکیدگذاری نگرته‏اند.
6 . درباره آلمان غربی ،هلند و سوئیس به تبیین های الابختکی توسل جسته‏اند.

ایالات متحده امریکا
 

ادواردز درباره تفسیرهای سیاسی مروط به اعتصاب و مصداق آن در امریکا بررسیهایی انجام داده است.
ادواردز می‏پذیرد که محیط سیاسی زمینه روابط صنعتی به تبیین میزان اعتصابها مربوط است.ادواردز با آنکه از تبیینهای دیگر غافل نیست می‏گوید که ویژگی اعتصابهای امریکایی مبارزه‏ای است که بر سر نظارت بر کار در دوره‏ای طولانی صورت گرفته.
به نظر ادواردز مهمترین متغییری که برای تبیین انگاره‏های اعتصاب لازم است شدت مبارزه برای کسب نظارت بر کار است.
در آمریکا در کنار مبارزه مداوم برای تثبیت توافقهای جمعی و به دست آوردن حق چانه زدن ادامه پیدا کرده است.
امریکا از لحاظ نظام سیاسی کلی سیاست محافظه‏کارانه دارد اما نیروی کار آن رزمنده است و مستعد اعتصاب.

بریتانیا
 

دوتن از جامعه شناسان درباره روندهای اعتصاب در بریتانیا تحقیق کرده‏اند یکی از آنها به نام کرانین کتاب ستیز صنعتی در بریتانیای امروز را نوشته است و دیگری دورکن به کمک همکارانش کتاب اعتصاب در بریتانیای پس از جنگ را تالیف کرده است.
ناولز تجربه بریتانیا در فاصله 1911 تا 1974 توجه ویژه‏ای نشان داده است.او سه نوع مهم اعتصاب را مشخص کرده است :
الف : بنیادی « اعتصابهایی که بر سر دستمزد و شرایط کار صورت می‏گیرد »
ب : سایشی : «که بر سر استخدام طبقات خاصی از مردم ، قراردادهای کاری ، قواعد و انضباط پیش می‏آید » .
ج : همبستگی : « که مربوط است به اصول اتحادیه‏های صنفی ، مانند اعتصابهای که به منظور همدردی صورت می‏گیرد. »
کرانین با استفاده از تحلیلهای ناولز و پژوهشهای خودش نتیجه گرفت که اعتصاب های انگلستان حالت موجی دارد. دور کن در بررسی اعتصاب در انگلیس توجه اصلی خود را به نقش دولت و تاثیر ان در ستیز صنعتی معطوف کرده است. او و همکارانش معتقدند که دولت می‏تواند برای پاسخگویی به تنگناهای اقتصادی همانند به شیوه‏های متفاوتی عمل کند. در سال 1984 بریتانیا بالاترین میزان اعتصاب را از لحاظ تعدادهای روزهای اعتصاب داشته است.
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت : masoudranjbar