ياران و همراهان امام زمان (ع) در غيبت
ياران و همراهان امام زمان (ع) در غيبت
آيا امام زمان (ع) در دوران غيبت ياران و همراهاني دارد؟
براي روشنتر شدن اين موضوع، ابتدا به برخي از اين روايت و سخنان اشاره ميکنيم و در ادامه نيز به بررسي طبقات مختلف ياران آن حضرت ميپردازيم.
1.بررسي روايات و سخنان علماي شيعه
از اين روايت برميآيد که در دوران غيبت، حداقل سي نفر در خدمت امام مهدي(ع) هستند و آن حضرت را ياري ميکنند. در روايت ديگري که از آن بزرگوار نقل شده است، ايشان به ترکيب ياران آن حضرت اشاره کرده، ميفرمايد: «سيصد و اندي به عدد اهل بدر، بين رکن و مقام با قائم بيعت ميکنند. در ميان آنها، برگزيدگان (نجبا) از اهل مصر، مردان صالح و پرهيزکار (ابدال) از اهل شام و نيک مردان (اخيار) از اهل عراق وجود دارند.»2
اگرچه اين روايت دربارة زمان ظهور است، ولي از برخي کلمات بزرگان ميتوان استفاده کرد که همين گروهها در دوران غيبت هم در خدمت آن حضرت هستند.
شيخ کفعمي(ره) در حاشية كتاب «المصباح» خود در شرح بخشي از دعاي «ام داوود» كه در آن از «اوتاد» و «ابدال» سخن به ميان آمده است،3 مطلبي نقل ميکند که در زمينة پرسش مورد نظر ما بسيار راهگشاست. ايشان ميگويد:
«گفته شده است زمين هرگز از [يک] قطب، چهار نفر از اوتاد، چهل نفر از ابدال، هفتاد نفر از نجبا و سيصد و شصت نفر از صالحان خالي نميماند. پس قطب همان مهدي است که درود خدا بر او باد. اوتاد هم کمتر از چهار نفر نخواهند بود؛ زيرا جهان مانند خيمهاي است و [امام] مهدي مانند عمود اين خيمه و اوتاد طنابهاي آن هستند. البته گاهي اوتاد از چهار نفر هم بيشتر ميشوند. ابدال بيش از چهل نفر، نجبا بيش از هفتاد نفر و صالحان بيش از سيصد و شصت نفرند. چنين به نظر ميرسد که خضر و الياس از اوتاد و پیوسته پیرامون قطب هستند.»4
گفتني است، محدث نوري5 و شيخ عبّاس قمي6 نيز در كتابهاي خود اين مطلب را از شيخ كفعمي نقل كردهاند.
حضرت آيت الله ناصري نيز دربارة گروههاي مختلف ياران امام عصر(ع) ميفرمايد:
«همواره پنج گروه از اوليا در محضر آن ولي مطلق به سر ميبرند و در خدمت ايشان از جانو دل ميکوشند. اينان اوتاد، نجبا، نقبا، رجال الغيب و صلحا هستند.»7
2.گروههاي مختلف ياران امام مهدي(ع)
الف) اوتاد
در «دائرة المعارف بزرگ اسلامي»، اوتاد اين گونه معرفي شدهاند:
«اوتاد در لغت به معني ميخهاست. در قرآن کريم از کوهها به عنوان اوتاد ارض ياد شده است که در کتب روايات آن را به گروههاي مختلف اوليا تعبير و تفسير کردهاند. در روايات شيعه واژه اوتاد گاه به پيامبر(ص) و ائمة دوازدهگانه(ع) و گاه به گروهي از اوليا اطلاق شده است که در سلسله مراتب ابدال و عبّاد و سيّاح قرار دارند و از محبوبترين بندگان خدا هستند ...
در روايات صوفيه اهل سنت اوتاد گروهي از اوليا شمرده شدهاند که شمار آنها 4 يا 7 و يا 40 تن هستند که بر خُلق موسي(ع) و يا بر قلب جبرئيل خلق شدهاند و يا داراي يقيني همچون يقين ابراهيم(ع) هستند که به برکت ايشان باران ميبارد و بلا از زمين دور ميشود و مردم به واسطة ايشان روزي مييابند ... .
ابن عربي گاهي الياس، عيسي، ادريس و خضر(ع) را از اوتاد معرفي ميکند که با جسم خود در دنيا حضور دارند.»9
در مورد ویژگیهای اوتاد، مطالب گوناگونی در روایات و سخنان بزرگان نقل شده است که از جمله میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
در قسمتی از «حدیث معراج» خدای متعال، خطاب به رسول گرامی اسلام(ص) میفرماید:
«ای احمد! میدانی به خاطر چه چیز تو را بر دیگر پیامبران برتری دادم؟» رسول گرامی اسلام عرض میکند: به خدا سوگند، نه. پس خداوند میفرماید: «به خاطر [نوع] آفرینش، خوش خلقی، بخشندگی و مهربانی نسبت به مردمان. این چنین هستند اوتاد زمین و کسی از جملة اوتاد نمیشود مگر به واسطة وجود این صفات».10
امام علی(ع) در یکی از خطبههای خود در وصف اوتاد میفرماید:
«ای بندگان خدا! دوست داشتنیترین بندگان خدا بندهای است که خداوند وی را علیه نفس یاری دهد. پس اندوه را شعار خود سازد و خوف از عذاب را تنپوش خویش، از این رو چراغ هدایت در دلش افروخته و برای روز قیامت خود توشهای مهیا کرده، مرگی را که دیگران دورش میپندارند نزدیکش انگاشته، تن به سختیها سپرده، نگریسته و نیکو نگریسته، خدا را یاد کرده و فراوان یاد کرده ... .
به مرحلهای از یقین رسید که چهرة یقین را که چون آفتاب تابان بود مشاهده کرد. خود را وقف برترین کارها یعنی فرمان خدا کرد تا هر وظیفه که بر عهدة اوست به انجام رساند و هر فرعی را به اصلش باز گرداند... .
او یکی از معادن دین و اوتاد زمین است. خود را ملزم ساخته به داد رفتار کند و نخستین گام در این راه نفی هواهای نفسانی است از خود...» .11
شيخ کفعمي(ره) نيز اوتاد را اين گونه توصيف ميکند:
«آنها گروهي هستند که يک چشم بر هم زدن هم از پروردگارشان غافل نميشوند و از مال دنیا مگر به اندازة لازم و ضروری جمع نمیکنند و لغزشهای بشری از آنها سر نمیزند در آنها عصمت شرط نشده، ولی در قطب شده است.»12
ب) ابدال
علامه فخرالدینی طریحی (م 1085 ق.) دربارة معنای اصطلاحی «ابدال» مینویسد:
«ابدال گروهی از صالحان هستند که هرگز جهان از وجود آنها خالی نمیماند. هرگاه یکی از آنها بمیرد، خداوند فرد دیگری را به جای او قرار میدهد. در [کتاب] قاموس آمده است: «ابدال گروهی هستند که خداوند به وسیلة آنان زمین را برپا میدارد. آنها هفتاد نفرند؛ چهل نفر در شام و سی نفر در دیگر سرزمینها. یکی از آنها نمیمیرد مگر اینکه به فرد دیگری از مردم جایگزین او میشود.»14
در برخي منابع در معرفي ابدال چنين آمده است:
«اين اسم بر جمعي از بندگان خاص خدا اطلاق ميشود که در ميان اوليا داراي مرتبتي مخصوص بودهاند. تعداد ابدال ثابت و معين است و هرگاه عمر يکي از آنان به پايان رسد، فرد ديگري از طبقة فروتر اوليا جايگزين او ميگردد. دربارة وجه تسمية اين گروه به ابدال اختلاف است. به موجب برخي از روايات شيعه اينان از آن رو که جانشينان انبيا شمرده ميشوند، ابدال ناميده شدهاند. بعضي گفتهاند که چون تعداد ابدال ثابت است و به محض درگذشت يکي از آنان، فرد ديگري جانشين او ميگردد، چنين ناميده شدهاند. گاه نيز گفته شده است که چون آنان ميتوانند به هنگام ضرورت صورتي مثالي و يا شخصي روحاني را به عنوان بدل به جاي بگذارند و جايگاه خود را ترک کنند، ابدال خوانده شدهاند ... .
در روايات و ادعيه شيعه اين کلمه گاه بر اوصياي پيامبر اسلام(ص) که خداوند آنان را بدل و جانشين انبيا قرار داده، اطلاق شده است و گاه مراد از آن اصحاب خاص ائمه(ع) بوده است. اهل سنت نيز رواياتي نقل کردهاند که در آنها ويژگيهايي براي ابدال به دست دادهاند. از علي(ع) نقل کردهاند که گفت: ابدال، که شمارة آنان چهل نفر استٰ در شام هستند، هرگاه يکي از آنان وفات کنند، خداوند يک تن ديگر را جايگزين او ميکند.
خداوند به برکت وجود آنان باران بر زمين ميباراند و به سبب آنان مسلمانان بر دشمنان پيروز ميگردند و عذاب الهي از اهل شام برداشته شود.»15
برخي اهل تحقيق نيز ابدال را اين گونه تعريف کردهاند:
«در نظام صوفيه، يکي از طبقات اوليا و خاصان خدا که مردم آنها را نميشناسند و به همين جهت رجالالغيب نيز خوانده ميشوند.»16
در روایاتی که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده، ویژگیهای متعددی برای ابدال برشمرده شده است که از آن جمله میتوان به راضی بودن به قضای خداوند، صبر بر محارم خدا، خشمگین شدن برای خدا، بخشش و گذشت، احسان به کسانی که در حقّ آنها بد کردهاند، مواسات، جود و سخا و خیرخواهی اشاره کرد.17
در یکی از این روایات ابن مسعود از پیامبر گرامی اسلام(ص) چنین نقل میکند:
«پیوسته چهل نفر از امت من هستند که قلبهایشان همانند قلب حضرت ابراهیم است. خداوند به وسیلة آنها بلاها را از اهل زمین دور میگرداند که به آنان ابدال گفته میشود. سپس رسول خدا فرمود: بدانید که اینان هرگز این مقام را از خواندن نماز و گرفتن روزه و پرداخت صدقه به دست نیاوردند. عرض کردند: ای رسول خدا! پس به چه چیز به این مقام رسیدند؟ پیامبر فرمود: «به وسیلة جود و بخشش و خیرخواهی برای مسلمانان».18
همچنين در مورد جايگاه و مرتبه ابدال گفتهاند:
«ابدال از نظر مراقبه، در مرتبهاي پايينتر از اوتاد قرار دارند و گاه از آنان غفلت سر ميزند، ولي با ياد کردن [از خدا] آن را جبران ميکنند. و عمداً از آنها گناهی سر نمیزند.»19
گفتنی است در مورد تعداد ابدال روایات متفاوتی نقل شده است. حداقل تعداد نقل شده در روایات سي نفر و حداکثر آنها هشتاد نفر است.20
ج) نجبا
در «فرهنگ معارف اسلامي»22 و «دايرة المعارف معارف و معاريف»23 نيز بر همين معنا تاکيد شده است.
نجبا از نظر جايگاه و مرتبة معنوي در درجهاي پايينتر از ابدال قرار دارند.24
د) صلحا (صالحان)
شيخ کفعمي دربارة اين گروه مينويسد:
«صالحان، مردمان پرهيزکاري هستند که به صفت عدالت آراسته شدهاند. گاه از آنان گناه سرميزند، ولي با طلب آمرزش و پشيماني آن را جبران ميکنند. خدای تعالی میفرماید:«در حقیقت، کسانی که [از خدا] پروا دارند، چون وسوسهای از جانب شیطان بدیشان برسد [خدا را] به یاد آورند و بناگاه بینا شوند.»26 و 27
گفتنی است، شیخ کفعمی(ره) پس از بیان مراتب چهارگانه یاد شده، اضافه میکند:
«گفته شده است: هرگاه یکی از اوتاد چهارگانه کم شود، یک نفر از گروه چهل نفره (ابدال) جانشین او میشود. و هنگامی که یک نفر از گروه چهل نفره کاسته شود، فرد دیگری از گروه هفتاد نفره (نجبا) به جای او قرار میگیرد. و اگر یکی از گروه هفتاد نفره از دست برود، به جای او کسی از گروه سیصد و شصت نفره (صالحان) گذاشته میشود. و در صورتی که یکی از این گروه سیصد و شصت نفره کم شود، شخصی از سایر مرد جایگزین او میشود.»28
افزون بر گروههاي چهارگانه ياد شده، در كلمات برخي بزرگان به عناوين ديگري براي گروههاي مختلف ياران امام زمان(ع) اشاره شده است كه به نظر ميرسد با گروههاي قبلي همپوشاني داشته باشد. عناوين اين گروهها به قرار زير است:
ه) نقبا (نقيبان)
در «لغتنامة دهخدا» در بيان معناي اصطلاحي نقبا چنين آمده است:
«نقبا، در اصطلاح صوفيه، کساني هستند که بر خفاياي باطن مردم اشراف دارند و خفاياي ضماير مردم بر ايشان آشکار است، چه پردهها از برابر چشم باطن ايشان برداشته شده است و ايشان سيصد تن هستند. [آنها] از اصناف اوليا و رجال الغيب باشند که مأمور دستگيري بندگان خدايند.»30
و) رجال الغيب
«گروهي از مردان خدا که از نظر مردم دنيا پوشيدهاند و جهان به وجود ايشان قوام دارد.»31
نويسندة کتاب «معارف و معاريف» نیز در تعريف اين واژه مينويسد:
«رجال الغيب يا نجبا هفت تناند که در عالم پراکنده و از ديد همگان پنهاناند.»32
با توجه به مطالب ياد شده شايد بتوان گفت که رجال الغيب همان ابدال يا نجبا هستند.
پي نوشت ها :
1.محمد بن يعقوب الکافي، ج1، ص 340، شيخ طوسي، کتاب الغيبه، ص 102؛ محمدباقر مجلسي، بحارالأنوار، ج 52، ص 153، ح 6.
2.بحارالأنوار، ج 52، ص 334، ح 64.
3.در بخشي از اين دعاي شريف كه از امام صادق(ع) نقل شده و از اعمال روز نيمة رجب به شمار ميآيد، چنين آمده است: «اللّهمّ صلّ علي الأبدال و الأوتاد و السيّاح و العبّاد و المخلصين و الزّهاد و أهل الجدّ و الإجتهاد و... ؛ خدايا بر ابدال، اوتاد، روزهداران، عبادتكنندگان، مخلصان، زاهدان و اهل كوشش و تلاش [در راه اطاعت خدا] درود فرست و... » (شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، اعمال نيمة رجب و دعاي امَ داوود).
4.ابراهيم بن علي كفعمي، المصباح، قم، الرضي و زاهدي، 1405 ق، ص 534.
5.ميرزا حسن نوري، جنـة المأوي، مندرج در: بحارالأنوار، ج 53، ص 301.
6.شيخ عباس قمي، سفينـة البحار، چاپ اوّل، دارالاسوة، 1414 ق، ج 7، ص 327.
7.آب حيات: مجموعه سخنرانيهاي حضرت آيت الله ناصري در مورد امام زمان(ع)، گردآوري: مجيد هادي زاده، چاپ چهارم: قم، خُلُق، 1386،ص359.
8.دائرة المعارف بزرگ اسلامي، چاپ اوّل: تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 1380، ج10، ص410، همچنين ر.ک: لغتنامه (دهخدا)، ج3، ص3620، ماده اوتاد؛ سيد مصطفي حسيني دشتي، معارف و معاريف: دايرة المعارف جامع اسلامي، چاپ سوم: تهران مؤسسه فرهنگي آرايه، 1379،ج 2 ص 637.
9.ر.ک: محمد مرتضی الزبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ اوّل: بیروت،دار الفکر، 1414 ق، ماده «وتد» ؛ فخرالدین الطریحی، مجمع البحرین، تهران، المكتبـة المرتضويه، 1386 ق، ج 3، صص 153 و 154.
10.شيخ حر عاملي، الجواهر السنيـة في الأحاديث القدسيـة، قم، مكتبـة المفيد، ص 200.
11.نهج البلاغه، ترجمه: محمَدمهدي فولاوند، چاپ سوم، تهران، صاائب، 1384، صص 98 و 99.
12.المصباح، ص 534؛ همچنين ر.ك: بحارالأنوار، ج 53، ص 301.
13.ر.ک: ابن منظور، لسان العرب، ج ، ص ، تاج العروس من جواهر القاموس، ج ، ص.
14.مجمع البحرین، ج 1، ص 319.
15.دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج 2، ص 384، همچنين ر.ک: لغتنامه (دهخدا)، ج 1، ص 289، ماده ابدال.
16.غلامحسين مصاحب، دايرة المعارف فارسي، چاپ دوم: تهران، اميرکبير، کتابهاي جيبي، ج1، ص5، ماده ابدال.
17.ر.ک: فردوس الاخبار، ج 2،ص 84؛ حلیة الاولیاء، ج 5، ص 8؛ المعجم الکبیر، ج 10، ص 224؛ به نقل از محمد جواد مروجی طبی، «ابدال یا پیشکاران امام زمان(ع)»، موعود، سال دوازدهم، شمارة 86، فروردین 1387.
18.المعجم الکبیر، ج 10، ص 224؛ به نقل از همان.
19.ر.ک: بحارالأنوار، ج 53، ص 103.
20.ر.ك: «ابدال يا پيشكاران امام زمان(ع).
21.لغت نامه (دهخدا)، ج 14، ص 22345.
22.سيّد جعفر سجّادي، فرهنگ معارف اسلامي، چاپ سوم: تهران، کومش، 1373، ج3، ص 1990.
23.معارف و معاريف، ج 10، ص 78.
24.ر.ک: بحارالأنوار، ج 53، ص 301.
25.لغت نامه (دهخدا)، ج10، ص 15026.
26.سوره اعراف (27)، آيه 201.
27.المصباح، ص 535؛ همچنين ر.ک: بحارالأنوار، ج 53، ص 301.
28.همان.
29.لغتنامه (دهخدا)، ج 14، ص 22681 ماده نقيب؛ همچنين ر.ک: معارف و معاريف.ج10، صص 196و197.
30.لغت نامه (دهخدا)، ص 22654، ماده نقباء.
31.محمد معين، فرهنگ فارسي، چاپ هشتم، تهران، اميرکبير، 1371، ج 2، ص 1639.
32.معارف و معاريف، ج 5، ص 628، همچنين ر.ک:. لغت نامه (دهخدا)، ج 8، ص 11928، مادهي رجال الغيب؛ فرهنگ معارف اسلامي، ج 2، صص903و 904.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}