فرهنگ انتظار
فرهنگ انتظار
فرهنگ انتظار
نويسنده: آيت الله محمد ناصري دولت آبادي(حفظه الله)
يكي از راههاي به ياد امام بودن، تجديد عهد با آن بزرگوار است؛ بلكه از زيباترين جلوههاي ياد امام مهدي(ع) در زندگي منتظران، آن است كه هر روز با او تجديد عهد كرده، پيمان وفاداري ببندند و نيز استواري خود را بر آن عهد اعلام كنند. كسي كه دعاي عهد را پيوسته بخواند و از عمق جان به مضامين آن پايبند باشد، هرگز به سستي گرفتار نميشود و در تحقق آرمانهاي امام و زمينهسازي براي ظهور آن بزرگوار، لحظهاي از پاي نمينشيند.
1. همگامان شهداي بدر و احد: امام سجاد(ع) فرمود: «هر كس كه در زمان غيبت غائب ما بر ولايت ما ثابت قدم بماند، خداوند اجر هزار شهيد از شهداي بدر و احد را به او عطا ميكند».1
ارزش شهداي بدر را ـ كه اسلام بنا بر حمايت آنان قوّت يافت ـ نميتوان بيان كرد؛ امّا بنابراين حديث شريف، متظران حضرت حجت(ع) كه در زمان غيبت و طولاني شدن آن، بر ولايت اهل بيت(ع) پايدار ميمانند، ثواب يك هزار نفر از شهيدان غزوههاي بدر و احد را احراز خواهند كرد و اين، نشاندهندة ارزش منتظران در مكتب الهي تشيّع است.
2. روزهدران شب زندهدار: حضرت باقر(ع) در حديثي شريف كه در شماري از جوامع روايي وارده شده است، دربارة ارزش منتظران فرمود: «بدانيد كسي كه منتظر اين امر [= ظهور امام زمان] باشد، ثواب كسي را دارد كه روزها را روزه داشته و شبها به عبادت الهي بر پاي ايستاده باشد».2
3. همراهي پيامبر اعظم(ص): از رسول گرامي اسلام(ص) دربارة منتظران پرسيدند؛ حضرت، چنين فرمود: «او مانند كسي است كه همراه [حضرت] قائم، در خيمة آن حضرت [آماده به خدمت] باشد. آنگاه حضرت صادق(ع)، پس از تأملي كوتاه فرمود: او مانند كسي است كه همراه رسول الله(ص) بوده است.» 3
4. راه نجات از هلاكت: حضرت امام حسن عسكري(ع) ميفرمايد:
«مثل اين فرزمند من... در اين امّت، همانند حضرت خضر و حضرت ذوالقرنين است. به خدا قسم! او غيبتي خواهد داشت كه در آن، هيچ كس از هلاكت نجات نمييابد، مگر آن كس كه خداوند او را بر اعتقاد به امامت امامان پايدار دارد و به دعا براي تعجيل در فرج آن حضرت موفق سازد».4
5. برترين مردمان: امام سجاد(ع) فرمود: «آنان كه زمان غيبت او زندگي ميكنند و به امامت او اعتقاد داشته و منتظر ظهور او هستند، از مردمان همة زمانها برتر ميباشند».5
اينك برخي از حكمتهاي آن را برميشماريم:
اوّل: دينداري در دورة آخرالزمان، حقيقتاً دشوار است؛ به طوري كه در برخي روايات شخص منتظر را به كسي تشبيه كردهاند كه گويي از آتش در دست دارد يا ميخواهد بوته خاري را با دست از زمين در آورد.
دوم: طبق روايات، ارزش اعمال به نيات آن است. هر چه نيت، خالصتر و بزرگتر باشد، ارزش عمل بيشتر است. ارزش انتظار نيز، متناسب با منتظَر (امر مورد انتظار) شكل ميگيرد. اگر كسي منتظِر كسب مدرك تحصيلي باشد، انتظار او به اندازة مدرك تحصيلي ارزش دارد. اگر شخص ديگري منتظر زيارت خانة خداوند باشد، ارزش معنوي انتظار او به اندازة زيارت خانة خداوند است.
شخص منتظر در انتظار ظهور مهدي فاطمه(ع) تحقق همة خوبيها را در عالم و براي همة مخلوقات در جان خود ميپرورد. انسان منتظر در اثر اين انتظار، ارزشي والا پيدا ميكند؛ ارزش و مقامي كه در اثر آن، همراه و همگام اولياي الهي از خاتم پيامبران تا خاتم اوصيا، هم رتبة شهداي بدر و احد، همدوش اصحاب پيامبر اكرم(ص) و مانند كسي است كه تمام عمر به روزهداري و تهجّد پرداخته است.
سوم: از روايت پيامبر اكرم(ص) ميتوان فهميد كه آنان برترين مردم دورانها هستند. آن حضرت به اميرمؤمنان، علي(ع) فرمود: «اي علي! بدان كه شگفتانگيزترين ايمانها در مردم و بزرگترين يقينها در ايشان از آنِ گروهي در آخرالزمان است كه پيامبر را درك نكردهاند و امام هم از ديدگانشان پوشيده است و به سياهي روي سفيدي (نوشتههاي روي كاغذ) ايمان آوردهاند».6
چنانكه در بخش قبلي گذشت، انتظار ارزشي بس والا و عظيم دارد كه دستيابي به اين جايگاه، وظايفي را بر دوش انسان قرار ميدهد. در روايات و بيانات پيشوايان دين، وظايف فراواني براي منتظران ظهور بيان شده است كه به برخي از آنها اشاره ميشود:
ابونصر خدمتگزار امام حسن عسكري(ع) ميگويد:
بيش از غيبت امام مهدي(ع) خدمت آن حضرت رسديم. امام مهدي(ع) از من پرسيد: «آيا مرا ميشناسي؟» پاسخ دادم: آري، شما سرور من، فرزند سرور من هستيد. امام فرمود: «مقصود من چنين شناختي نبود». گفتم: خودتان بفرماييد. امام فرمود: «من آخرين جانشين پيامبر خدا هستم. خداوند به واسطة [بركت] من، بلا را از خاندان و شيعيانم دور ميكند».7
در اين روايت و امثال آن، حضرت مسير معرفت امام را مشخص كرده و گويي ميفرمايد: بايد جايگاه امام در مجموعه نظام هستي شناخته شود و رابطه امام با پيامبر و نبوت درك شود.
از ديگر ابعاد معرفت امام، شناختن سيره و صفات امام است. اين بعد از شناخت، تأثير گستردهاي در رفتار و خلق و خوي منتظر ميگذارد. پرواضح است هر اندازه معرفت انسان به جايگاه امام و به زواياي گوناگون زندگي امام و حجّت الهي بيشتر و عميقتر باشد، آثار آن در بخشهاي گوناگون زندگي بيشتر خواهد بود.
آري؛ ادّعا در انتظار و تشيّع كافي نيست؛ بلكه بايد اقتدا كرد. راه اقتدا كردن، همان تهذيب نفس است. در اين ميان اخلاص در عمل، نقش به سزايي دارد.
اگر هر يك از منتظران، ميتوانند ثواب هزار تن از شهداي بدر را در كارنامة خود داشته باشند، واضح است كه بايد با آنان سنخيت داشته باشند؛ لذا اصلاح نفس و اخلاص در عمل، يكي از مهمترين وظايف منتظران در دوران غيبت به شمار ميرود.
امام ششم(ع) فرمود: «هر كس دوست دارد از ياران قائم باشد، بايد در حالي كه منتظر است، اعمال صالح انجام دهد و ورع پيشه كند».9
آري؛ از منتظران مصلح، جز اين توقع نيست كه از امام الگوپذيري كرده و خود نيز صالح باشند. در غير اين صورت وقتي سنخيتي ميان اين دو نباشد نسبتي هم، چه پيش از ظهور و چه پس از ظهور ميان شيعه و امام برقرار نميشود.
ياد امام، در قالبهاي متعددي سفارش شده است؛ از جمله زمزمه كردن دعاي عهد در چهل بامداد، دعا براي فرج امام زمان(ع)، صدقه دادن براي سلامتي حضرت، خواندن دعاي ندبه و... به راستي وقتي آن امام مهربان، هميشه و همه جا به حال شيعيان خود نظر دارد و لحظهاي آنها را از ياد نميبرد، آيا رواست كه دلدادگان روي او، به دنيا و تعلقات آن سرگرم شده، از آن عزيز، غافل و بيخبر بمانند؟ آيا راه و رسم دوستي و محبّت اين نيست كه در همه حال او را بر خود و ديگران مقدم بدارند؟
يكي از راههاي به ياد امام بودن، تجديد عهد با آن بزرگوار است؛ بلكه از زيباترين جلوههاي ياد امام مهدي(ع) در زندگي منتظران، آن است كه هر روز با او تجديد عهد كرده، پيمان وفاداري ببندند و نيز استواري خود را بر آن عهد اعلام كنند. كسي كه دعاي عهد را پيوسته بخواند و از عمق جان به مضامين آن پايبند باشد، هرگز به سستي گرفتار نميشود و در تحقق آرمانهاي امام و زمينهسازي براي ظهور آن بزرگوار، لحظهاي از پاي نمينشيند و به راستي، شايستة حضور در ميدان ياري آن ذخيرة الهي خواهد بود.
امام صادق(ع) فرمود: «هر كس چهل بامداد خدا را با اين عهد بخواند، از ياوران قائم ما خواهد بود و اگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد، خداوند او را از قبرش بيرون آورد [تا قائم(ع) را ياري دهد]... ».10
خلاصه اين كه بايد روز و هفته و ماه و سال و تمام لحظات زندگيمان، از نام و ياد حضرت آكنده باشد.
فضيلت انتظار و ارزش منتظر
1. همگامان شهداي بدر و احد: امام سجاد(ع) فرمود: «هر كس كه در زمان غيبت غائب ما بر ولايت ما ثابت قدم بماند، خداوند اجر هزار شهيد از شهداي بدر و احد را به او عطا ميكند».1
ارزش شهداي بدر را ـ كه اسلام بنا بر حمايت آنان قوّت يافت ـ نميتوان بيان كرد؛ امّا بنابراين حديث شريف، متظران حضرت حجت(ع) كه در زمان غيبت و طولاني شدن آن، بر ولايت اهل بيت(ع) پايدار ميمانند، ثواب يك هزار نفر از شهيدان غزوههاي بدر و احد را احراز خواهند كرد و اين، نشاندهندة ارزش منتظران در مكتب الهي تشيّع است.
2. روزهدران شب زندهدار: حضرت باقر(ع) در حديثي شريف كه در شماري از جوامع روايي وارده شده است، دربارة ارزش منتظران فرمود: «بدانيد كسي كه منتظر اين امر [= ظهور امام زمان] باشد، ثواب كسي را دارد كه روزها را روزه داشته و شبها به عبادت الهي بر پاي ايستاده باشد».2
3. همراهي پيامبر اعظم(ص): از رسول گرامي اسلام(ص) دربارة منتظران پرسيدند؛ حضرت، چنين فرمود: «او مانند كسي است كه همراه [حضرت] قائم، در خيمة آن حضرت [آماده به خدمت] باشد. آنگاه حضرت صادق(ع)، پس از تأملي كوتاه فرمود: او مانند كسي است كه همراه رسول الله(ص) بوده است.» 3
4. راه نجات از هلاكت: حضرت امام حسن عسكري(ع) ميفرمايد:
«مثل اين فرزمند من... در اين امّت، همانند حضرت خضر و حضرت ذوالقرنين است. به خدا قسم! او غيبتي خواهد داشت كه در آن، هيچ كس از هلاكت نجات نمييابد، مگر آن كس كه خداوند او را بر اعتقاد به امامت امامان پايدار دارد و به دعا براي تعجيل در فرج آن حضرت موفق سازد».4
5. برترين مردمان: امام سجاد(ع) فرمود: «آنان كه زمان غيبت او زندگي ميكنند و به امامت او اعتقاد داشته و منتظر ظهور او هستند، از مردمان همة زمانها برتر ميباشند».5
حكمت فضيلت انتظار
اينك برخي از حكمتهاي آن را برميشماريم:
اوّل: دينداري در دورة آخرالزمان، حقيقتاً دشوار است؛ به طوري كه در برخي روايات شخص منتظر را به كسي تشبيه كردهاند كه گويي از آتش در دست دارد يا ميخواهد بوته خاري را با دست از زمين در آورد.
دوم: طبق روايات، ارزش اعمال به نيات آن است. هر چه نيت، خالصتر و بزرگتر باشد، ارزش عمل بيشتر است. ارزش انتظار نيز، متناسب با منتظَر (امر مورد انتظار) شكل ميگيرد. اگر كسي منتظِر كسب مدرك تحصيلي باشد، انتظار او به اندازة مدرك تحصيلي ارزش دارد. اگر شخص ديگري منتظر زيارت خانة خداوند باشد، ارزش معنوي انتظار او به اندازة زيارت خانة خداوند است.
شخص منتظر در انتظار ظهور مهدي فاطمه(ع) تحقق همة خوبيها را در عالم و براي همة مخلوقات در جان خود ميپرورد. انسان منتظر در اثر اين انتظار، ارزشي والا پيدا ميكند؛ ارزش و مقامي كه در اثر آن، همراه و همگام اولياي الهي از خاتم پيامبران تا خاتم اوصيا، هم رتبة شهداي بدر و احد، همدوش اصحاب پيامبر اكرم(ص) و مانند كسي است كه تمام عمر به روزهداري و تهجّد پرداخته است.
سوم: از روايت پيامبر اكرم(ص) ميتوان فهميد كه آنان برترين مردم دورانها هستند. آن حضرت به اميرمؤمنان، علي(ع) فرمود: «اي علي! بدان كه شگفتانگيزترين ايمانها در مردم و بزرگترين يقينها در ايشان از آنِ گروهي در آخرالزمان است كه پيامبر را درك نكردهاند و امام هم از ديدگانشان پوشيده است و به سياهي روي سفيدي (نوشتههاي روي كاغذ) ايمان آوردهاند».6
وظايف منتظر
چنانكه در بخش قبلي گذشت، انتظار ارزشي بس والا و عظيم دارد كه دستيابي به اين جايگاه، وظايفي را بر دوش انسان قرار ميدهد. در روايات و بيانات پيشوايان دين، وظايف فراواني براي منتظران ظهور بيان شده است كه به برخي از آنها اشاره ميشود:
1. شناخت امام
ابونصر خدمتگزار امام حسن عسكري(ع) ميگويد:
بيش از غيبت امام مهدي(ع) خدمت آن حضرت رسديم. امام مهدي(ع) از من پرسيد: «آيا مرا ميشناسي؟» پاسخ دادم: آري، شما سرور من، فرزند سرور من هستيد. امام فرمود: «مقصود من چنين شناختي نبود». گفتم: خودتان بفرماييد. امام فرمود: «من آخرين جانشين پيامبر خدا هستم. خداوند به واسطة [بركت] من، بلا را از خاندان و شيعيانم دور ميكند».7
در اين روايت و امثال آن، حضرت مسير معرفت امام را مشخص كرده و گويي ميفرمايد: بايد جايگاه امام در مجموعه نظام هستي شناخته شود و رابطه امام با پيامبر و نبوت درك شود.
از ديگر ابعاد معرفت امام، شناختن سيره و صفات امام است. اين بعد از شناخت، تأثير گستردهاي در رفتار و خلق و خوي منتظر ميگذارد. پرواضح است هر اندازه معرفت انسان به جايگاه امام و به زواياي گوناگون زندگي امام و حجّت الهي بيشتر و عميقتر باشد، آثار آن در بخشهاي گوناگون زندگي بيشتر خواهد بود.
2. الگوپذيري و اقتدا
آري؛ ادّعا در انتظار و تشيّع كافي نيست؛ بلكه بايد اقتدا كرد. راه اقتدا كردن، همان تهذيب نفس است. در اين ميان اخلاص در عمل، نقش به سزايي دارد.
اگر هر يك از منتظران، ميتوانند ثواب هزار تن از شهداي بدر را در كارنامة خود داشته باشند، واضح است كه بايد با آنان سنخيت داشته باشند؛ لذا اصلاح نفس و اخلاص در عمل، يكي از مهمترين وظايف منتظران در دوران غيبت به شمار ميرود.
امام ششم(ع) فرمود: «هر كس دوست دارد از ياران قائم باشد، بايد در حالي كه منتظر است، اعمال صالح انجام دهد و ورع پيشه كند».9
آري؛ از منتظران مصلح، جز اين توقع نيست كه از امام الگوپذيري كرده و خود نيز صالح باشند. در غير اين صورت وقتي سنخيتي ميان اين دو نباشد نسبتي هم، چه پيش از ظهور و چه پس از ظهور ميان شيعه و امام برقرار نميشود.
3. ياد امام
ياد امام، در قالبهاي متعددي سفارش شده است؛ از جمله زمزمه كردن دعاي عهد در چهل بامداد، دعا براي فرج امام زمان(ع)، صدقه دادن براي سلامتي حضرت، خواندن دعاي ندبه و... به راستي وقتي آن امام مهربان، هميشه و همه جا به حال شيعيان خود نظر دارد و لحظهاي آنها را از ياد نميبرد، آيا رواست كه دلدادگان روي او، به دنيا و تعلقات آن سرگرم شده، از آن عزيز، غافل و بيخبر بمانند؟ آيا راه و رسم دوستي و محبّت اين نيست كه در همه حال او را بر خود و ديگران مقدم بدارند؟
يكي از راههاي به ياد امام بودن، تجديد عهد با آن بزرگوار است؛ بلكه از زيباترين جلوههاي ياد امام مهدي(ع) در زندگي منتظران، آن است كه هر روز با او تجديد عهد كرده، پيمان وفاداري ببندند و نيز استواري خود را بر آن عهد اعلام كنند. كسي كه دعاي عهد را پيوسته بخواند و از عمق جان به مضامين آن پايبند باشد، هرگز به سستي گرفتار نميشود و در تحقق آرمانهاي امام و زمينهسازي براي ظهور آن بزرگوار، لحظهاي از پاي نمينشيند و به راستي، شايستة حضور در ميدان ياري آن ذخيرة الهي خواهد بود.
امام صادق(ع) فرمود: «هر كس چهل بامداد خدا را با اين عهد بخواند، از ياوران قائم ما خواهد بود و اگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد، خداوند او را از قبرش بيرون آورد [تا قائم(ع) را ياري دهد]... ».10
خلاصه اين كه بايد روز و هفته و ماه و سال و تمام لحظات زندگيمان، از نام و ياد حضرت آكنده باشد.
پي نوشت ها :
1. بحارالانوار، ج 52، ص 125؛ كمال الدّين، شيخ صدوق، ج 1، ص 323، ح 7.
2. كافي، ثقه الاسلام كليني، ج 2، ص 222، ح 4؛ بحارالانوار، ج 72، ص 73.
3. بحارالانوار، ج 52، ص 125؛ المحاسن، احمد بن محمد بن خالد برقي، ج 1، ص 173، ح 146.
4. اعلام الوري، امين الاسلام فضل الله بن حسن طبرسي، ص 439؛ الصراط المستقيم، علي بن يونس نباطي بياضي، ج 2، ص 231؛ منتخب الانوار، ص 143.
5. احتجاج، ابومنصور احمد بن علي طبرسي، ج2، ص 317.
6. كمال الدّين، ج 2، باب 25، ح 8.
7. همان، باب 93، ح12، ص 171.
8. همان، ج 1، باب 25، ح3، ص 535.
9. غيبت نعماني، محمد بن ابراهيم نعماني، باب 11، ح 16، ص 207.
10. بحارالانوار، ج 53، ص 95.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}